خانه / آخرین سوالات کابران / دوست ندارم شاغل بودنم برای خواستگارم مهم باشه
ازدواج با دختر شاغل

دوست ندارم شاغل بودنم برای خواستگارم مهم باشه

سلام.

من دختری ۲۵ساله و کارمند هستم و خواستگاری داشتم که دوسال و چند ماه از من بزرگتر بود و همکارمون بود و نسبت فامیلی دور داشتیم و خانواده م ازشون تعریف میکردن. اما توی صحبت هایی که داشتیم به یکسری مشکلات برخوردیم مثلا اینکه من از همون اول گفتم دوست ندارم کسی معیارش شغلم باشه و حقوقم. ایشون هم جواب دادن شغلت معیار بوده ولی کم مهم خودت و خانواده ت بودید ولی بعدا ها بهم میگفت دوست ندارم بدون مشورت با من حقوقتو جایی خرج کنی و ما قراره شریک زندگی باشیم. واقعیتش منم دوست نداشتم ک همسر اینده بخاد رو حقوقم حساب کنه و اینو گفته بودم اوایل که میگف برای حقوقت نیومدم اما از طرفی هم میگف شریک هستیم!

و مورد بعدی اینکه یکبار من بهشون گفتم که بعد صحبت های ما یکسری صحبت ها هم پدرم و برادرم باهاتون مطرح میکنن که ناراحت شدن که ما باید با هم توافق کنیم و من فامیلتون هستم  پدر و برادرت منو میشناسن چه نیازی به صحبت هست و چی میخوان بگن و…. و همش میگفتن مهم توافق ما هست حتی توی بحث مهریه ک پدرم چهارصد سکه میگفتند و بعد سیصد همش منو تحت فشار قرار میداد که تو با خانواده ت صحبت کن کمتر بگن و هر دفعه بحث میکردیم و من میگفتم اون بحث مرتبط با خانواده س اونم میگفت اصلا منو درک نمیکنی و… و اخرین بار که با هم حرف میزدیم کلی شرایط گذاشت که شاید من بگم سرکار نری(یعنی قبول نداشت که من شرط اشتغال بذارم) و اینکه حقوقتو هرجا خرج نکنی با هم مشورت کنیم و از هم اجازه بگیریم و اینجور حرف ها و.گفت قبول داری بیایم منم قبول نکردم و اونم گفت پس به توافق نمیرسیم و همه چی تموم شد.  

حالا به نظرتون مشکل کجا بود؟ چون ایشون منو میشناختن و خانواده مو و خیلی تمایل داشتن به این وصلت هم خودشون هم خانواده شون. اما حرف هاش منو میترسوند که در اینده بخاد منو تحت فشار بذاره که هرچی میگه قبول کنم و وقتی قبول نداره شرط اشتغال رو در اینده همینو میتونست بهانه کنه . من هم به ایشون علاقه داشتم و فکر میکردم مورد خوبی باشه اما… به نظرتون اشتباه از من بود یا باید هرچی میگف قبول میکردم؟

۳ دیدگاه

  1. سلام.وبسایتتون فوق العادس.به کارتون ادامه بدین
  2. کارشناس ازدواج و خانواده

    سلام

    شما ابتدا باید تکلیفتان را با خودتان مشخص کنید و بعد ببینید کسی که به خواستگاری شما می آید با مناسب شما هست یا نه؟ مثلا در مورد آینده شغلی و حقوقی که می گیرید شما قبل از اینکه خواستگار چیزی بگوید و یا حتی قبل از اینکه خواستگاری بیاید باید برای خود مشخص کنید که برنامه شما در آینده چگونه است؟ آیا بنای شما بر این است که شغل خود را در هر شرایطی ادامه دهید یا زندگی مشترک از شغل برایتان مهم تر است؟ حقوق خود را می خواهید چگونه هزینه کنید؟ ایا می خواهید آن را صرف زندگی مشترک کنید و یا اینکه می خواهید برای خود پس انداز کنید یا هر چیزی دیگر؟

    بعد از که اینها را برای خودتان مشخص کردید آن وقت وقتی خواستگاری می آید دیگر موضع شما مشخص است و نیاز نیست که در جلسات خواستگاری روی این مسئله بحث کنید تا خدایی ناکرده همین بحث ها منجر به سوء تفاهماتی شود. مثلا ممکن است نظر شما هم مثل همین خواستگارتان این بوده باشد که بخواهید حقوقتان را صرف هزینه زندگی کنید یا شغل شما منوط به شرایط زندگیتان باشد؛ اما چون از قبل موضع خود را برای طرف مشخص نکرده اید، طرف از این بابت نگران شده و خواسته با صحبت هایش این مسئله را مشخص کند؛ در حالی که به هر دلیلی منجر به سوء تفاهمتای از جانب شما شده و قضیه کلا کنسل شده. این را از باب مثال عرض کردم و شاید هم اینگونه نباشد.

    بنابراین آنچه از هر چیزی لازم و ضروری تر است این است که شما در قبال کار و حقوقتان موضع مشخصی داشته باشید. اما اینکه چه موضعی در این خصوص درست است و چه موضعی درست نیست نیاز به بحثی جدا دارد که اگر خواستید می توانید نظرتان را در این باره مفصل بیان کنید تا در موردش بحث کنیم.

    حتی در مورد مهریه هم شما باید موضع مشخص داشته باشید و حتی اگر مبلغی را تعیین می کنید دلیل قانع کننده برای آن داشته باشید تا طرف هم آن را بپذیرد. البته شما این حق را هم دارید که بدون هیچ دلیلی هر مقدار که می خواهید مهریه تعیین کنید؛ حال طرف می خواهد بپذیرد یا نپذیرد؛ منتها این کار پشتوانه عقلی ندارد. بهتر است تعیین مهریه با پشتوانه و دلیل های عقلی باشد. مثلا وقتی دین می گوید مهریه باید به اندازه ای باشد که مرد توان پرداخت آن را داشته باشد ناظر به همین مسئله است.

    در مورد اینکه بنا بود پدر و برادرتان هم با او صحبت کنند اگر شما دلیل این کار را به او می گفتید شاید منجر به سوء تفاهم و ناراحت شدن ایشان نمی شد. خب طبیعی است که اگر حرفی بد گفته شود یا طوری گفته شود که طرف احساس کند غرورش له شده، ناراحت می شود و حتی حاضر است قید چنین ازدواجی را هم بزند. نوع گفتن همراه با دلیل چنین درخواستی می توانست مانع این سوءتفاهم باشد.

    با این حال الان دیگر نباید دنبال این باشید که او درست می گفت یا شما و چه کسی مقصر بوده؛ بلکه باید به فکر این باشید که از این به بعد چه شیوه ای را اتخاذ کنید که به مشکل نخورید.

    پیروز و سربلند

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

bigtheme