خانه / آخرین سوالات کابران / عاشق دختری هستم که قبلا عاشق یکی دیگه بوده
فراموش کردن گذشته

عاشق دختری هستم که قبلا عاشق یکی دیگه بوده

سلام 

وقتی ١٩ سالم بود اتفاقی با ی دختر آشنا شدم تو نت تو ی گپ یکم پیگیر شدم فهمیدم با ی پسر رابطه داره از طرفی هم عکسشو یکی از دوستانم فرستاد خوشم اومد ازش.? ولی دوست داشتنم بی فایده بود چون یکی دیگه رو میخواست. ب دوستش گفتم بهش بگه ک من میخوامش. گفت و اون ناراحت شد گف مث ی داداش باش برام. درگیرش بودم تا جایی ک پسره پی ام داد ک مزاحم نباشم. فکرم روش بود ولی اون با اون خوش بود?

خلاصه کنم براتون. رابطش با اون پسره بهم خورد و ب من پی ام داد ک ببخشمش و اینا دیگه رابطمون شروع شد. الان ٢٠ سالمه خیلی دوسش دارم عاشقشم دانشجو عمرانم. اونم ١٧ سالشه خودش میگه احمق بودم با اون موندم اون با بقیه دخترا هم رابطه داشته.موهاشو کوتا کرده بود دستش با تیغ خط خطی. همه بخاطر همین پسره فک کنم باشه شاید هم چیز دیگه ای. خیلی دوسم داره الان ولی میگه زوده ک عاشقت باشم ٧ماه هم بیشتره ک فک کنم رابطه داریم. قراره تا اخر با هم باشیم. بغل و لب  اینا هم داشتیم ولی ب خودم اجازه رابطه جنسی نمیدم.

مهمترین سوالم در کل اینه: ک من دغدغه فکری پیدا میکنم راجب گذشتش ک یکی دیگه رو میخواسته. ی عکسی ازشون دیدم پسره دستشو دور گردنش انداخته بود. ی حس عذاب میاد سراغم ک دختره رابطه جدی داشته قبلا با یکی بوده ک همین کارا ک با من میکنه شاید با اونم میکرده ٢ سال رابطه داشتن. درصورتی ک خودم رابطه داشتم ولی جدی نبوده. گذشتش اذیتم میکنه?. جدا ازش هم نمیتونم… چجوری اروم شم از این مساله؟

۱۴ دیدگاه

  1. سلام خدمت مشاور خانواده.

    من پسری مجرد و ۲۷ ساله هستم و از یک دختر همسن خودم که ۲۷ سالشه،علاقه دارم. این دختر اهل نماز و روزه هم هست.با هم تو مقطع ارشد هم کلاسی بودیم ،بعدا که پیام میدادیم به هم به بهانه درس و این چیزا رفته رفته بهش علاقه پیدا کردم و نهایتا ترم سوم علاقه ام رو بهش گفتم.اونم گفت که متاسفانه گفت  “به کسی علاقه دارم و علاقه یک طرفه بی فایدست”.از پی وی تلگرام و فضای مجاز هم مشخص بود که از یه پسری خوشش میاد. ولی بعدا از اون پیام من داشتم یبتدریج فرداموشش میکردم که یه روز اتفاقی از دور دیدمش ،خواستم ببینم بعد از ابراز علاقه ای که بهش کردم ببینم واکنشش چیه و باهاش صحبت کنم. همین که راه می رفت صداش زدم و یه مورد درسی ازش پرسیدم.فک میکردم جواب نمیده و خییییلی سرد برخورد میکنه ،اما اینطور نشد اون با لبخند جوابمو داد.منم امیدوار شدم که حتما رابطه با اون پسره به هم خورده.

    بعدا از روی پی وی هاش و فضای مجازی متوجه شدم که دیگه قصد ازدواج با اون پسر رو نداره.و منم فرصت رو غنیمت شمردم و روز تولدش بهش پیام تبریک فرستادم و باز انتظار داشتم که سین نکنه و سرد برخورد کنه.اما اون جوابمو داد و تشکر کرد.

    از روزی که اتفاقی دیدمش هیچ پیامی بهراش نفرستادم تا روز تولدش که بهش تبریک گفتم.

    به بهانه ارتباط دوباره بعد چند هفته از روز تولد گفتم بش که اگه کمک درسی چیزی میخواد کمکش کنم اونم خیییلی استقبال کرد و منم خیییلی کمکش کردم.

    اما در لابلای کمک های درسی به تدریج به هم نزدیک میشیدم تا حدی که از مسائل شخصیش میگفت ،درد دل میکرد ،از مشکلاتش میگفت ،از خونوادش میگفت و… .

    الان ۱۰هزار پیام به هم دادیم و ۱۶ بار قرار ملاقات گذاشتیم .

    اما سر ۱۶همین قرار عکس یه پسری رو توش پس زمینه گوشیش دیدم ، منم که مشکوک شدم ب بهانه تنظیم گوشی خواستم  عکس پسره رو ببینم ، اونم قبل اینکه من متوجه بشم سریع عکسو عوض کرد و اون موقع به من داد. از پروفایلش و فضای مجازی معلومه دوباره به یکی علاقه مند شده شاید همون پسر قبلی باشه.

    آقای مشاور لطفا راهنماییم کن مگه میشه بعد از ۱۰هزار پیام و این همه قرار ملاقات تو دانشگاه و بعضا حرکت هایی که احتمال میداد به من حسی داره ، بگم حسی به من نداره؟!!!

    دلیل من اینه که چون  قبلا بهش ابراز علاقه کردم و الان میاد سرقرار شاید الان حسی به من داشته باشه.چون این هم قرار بعد از ابراز علاقه من به اون بوده.یعنی ممکنه اون از من خوشش بیاد؟؟

    اون از یه پسری خوشش میاد. پس چرا با من میاد سرار قرار با اینکه میدونه بش علاقه دارم؟؟

    اینکه به اون پسر علاقه داره ،خیییییییییلی عذابم میده.

    مشاور عزیز سوال اصلی من اینه که به من علاقه داره یا به اون پسره؟

    و اینکه از یه پسری خوشش میاد ،داغونم کرده لطفا راهنماییم کنید.

  2. سلام پسری هستم ۲۰ ساله عاشق دختری شدم توی دانشگاه که نامزد داره ولی من هیچ جوره نمیتونم فراموشش کنم و میخوام هرجور شده بدستش بیارم حالا باید چیکار کنم دلرم دیونه میشه لطفا سریع تر راهنماییم کنید
  3. سلام من پسری ۲۲ ساله هستم با دختر عموم عقد کردم .

    بعد از عقد همسرم ناراحت بود بعد از چند با پرسش بهم گفت: که من یک پسر دیگه رو دوست دارم و نسبت به تو هیچ حسی ندارم من به اصرار پدر و مادرم با تو ازدواج کردم

    1. حالا من چی کار کنم
  4. سازه نگهبان
    سلام

    من چند ساله عاشق دختری شدم که پدرش اجازه ازدواج به مارو نمیده

    هر بار بهانه های جدیدی میگیره دیگه خسته شدمم نمیدونم باید چکار کنم

    لطفا راهنمایی کنید

  5. کارشناس ازدواج و خانواده

    سلام

    همینکه به شما بگه می خواد با شما ازدواج کنه یا نه تا حدودی نشون میده که تونسته از ایشون دل بکنه و شما رو بپذیره یا نه؟ غیر مستقیم هم بهش بگید اگه نمی تونه فراموشش کنه بهتره تا اون زمان ازدواج نکنه چون بعدا به مشکل میخوره. البته پیشنهاد می کنم به مشاور مراجعه کنه تا این حرف ها رو مشاور بهش بزنه نه شما.

    من با اصل این رابطه موافق نیستم و برای همین نمی تونم بگم که شما چه کارهایی اینجام بدید. بهترین کاری که از نظر من می تونید انجام بدید اینه که تا زمان تصمیم گیری رابطه رو قطع کنین؛ چون ادامه این رابطه نه تنها دردی از شما دوا نمی کنه بلکه مشکلات شما را بیشتر هم خواهد کرد. اگه رابطه رو قطع نکنین و به همین شکل ادامه بدید این رابطه نه تنها به ازدواج ختم نمیشه بلکه به دلیل وابستگی ایجاد شده از جانب شما دیگه بعدا بخواید با هر کی ازدواج کنید اون لذتی که باید ببرید رو نمی برید. به حرف این حقیر اعتماد کنید و این راه خاکی رو برگردین و از راه اصلی وارد بشین!

    پیروز و سربلند

    • به شدت مخالفم ،هرچقدر بیشتر باهاش بمونی خودت رو بیشتر اذیت کردی و فراموش کردن رو دشوارتر… تو هم آدمی، فکر خودت باش.. دخترا خیلی قشنگ بازی میدن…ازدواج هم بکنی طلاق میگیری یا با بددلی زندگی میکنی مخصوصا وقتی که نیازهای جنسیت هم بخوابه و عاقل تر شی

  6. ممنون از شما.

    خوب من از کجا بدونم ک ب اون فکر نمیکنه دیگه ؟

    از کجا بدونم دلش فقط با منه، فقط منو میخواد؟

    الان خداروشکر رابطمون خیلی خوب شده.

    ولی من ک نمیتونم مستقیم بپرسم هنوز بهش فکر میکنی یا نه.چون همین پرسش من شاید باعث شه دوباره برگرده عقب ی لحظه.

    من از رو چی میتونم بفهمم ک فقط تو فکره منه،فقط منو میخواد،همیشه ب من فکر میکنه؟

    من تو این رابطه چه کارایی انجام بدم براش؟

    اصلا نمیخوام ازش جداشم…

  7. کارشناس ازدواج و خانواده

    سلام

    بهتره به ایشون زمان بدید. اگه تونست فرد قبلی رو فراموش کنه برای ازدواج باهاش اقدام کنید و اگه نتونست بهتره ریسک نکنید. همینکه صداقت داشته و این حرف رو الان به شما زده خیلی خوبه وگرنه اگه بعد از ازدواج باز هم به اون پسر فکر می کرد و خدایی ناکرده در صدد ارتباط با او بر میومد خیلی بدتر بود

  8. کارشناس ازدواج و خانواده

    بهترین حالت اینه که طرح این مسئله جنبه مشورتی داشته باشه یعنی به خونوادت نگی که من حتما همین دختر رو می خوام؛ بلکه می تونی بهشون بگی که این یه موردیه که یکی از دوستان معرفی کرده و از شما می خوام در موردش تحقیق کنین و اگه مورد مناسبی بود ازش خواستگاری کنین. اینجوری خونواده راحت تر می پذیره.

    البته این در صورتیه که اونها اصل ازدواج شما در این سن رو پذیرفته باشن؛ وگرنه باید برای این قضیه طور دیگه ای عمل کنید و ابتدا اصل ازدواج رو حل کنین و بعد مورد رو معرفی کنین.

    • کمکم کن حالم خوش نیس. ناراحت بود بعد اصرار کردم ک تو با من حرف نمیزنی چرا؟

      خودم فهمیدم همه چیزو ب من نمیگه .گفت میخوام ناراحت نشی. 

      دیگ گف:

      روزا میگذره و ماه ها حتی سال ها ولی ی چیزایی از گذشته فراموش نمیشع.

      ب من میگه من همه چیزشو حس میکنم ک الان ناراحته یا خوشحال

      میگه ی قدم ازم دورتر میشه حس میکنم.

      میگه دلم تنگ میشه براش.

      برا خوبی هاش.

      من خوبم خدایی خودش میگه اذیتم نمیکنی اخلاقتم بهتره قربون صدقم میره

      جدیدا ها میگ عشقم دیگ.

      ولی من خوشم نمیاد یاد یاد اون پسره باشه.

      خوشم نمیاد با من باشه و دلش واس اون تنگ شه.

      اون ک احساس اونو حس میکنه چرا حس نمیکنه الان حالم بده.

      من چیکار کنم چرا منو  از ته قلبش نمیخواد.

      از اونور میگه عشقم 

      • رسما بازیت داده … خودتو بکش بیرون از این مخمصه … خیلی باید حواست به این طور دخترها باشد و ابدا دربرابرشون ضعیف نشی و فک نکنی راه حلی برای ادامه رابطه وجود داره

  9. کارشناس ازدواج و خانواده

    سلام

    دونستن این مسائل تنها در یک صورت برای شما مشکلی ایجاد نمیکنه و اونم اینه که ایشون از گذشتش پشیمون باشه و توبه کرده باشه و شما هم این مسئله رو پذیرفته باشی. وقتی این اتفاق بیفته یعنی خدا اون رو بخشیده و وقتی خدا بخشیده دیگه ما جای خود داریم و باید ببخشیم. البته لازمه توبه واقعی اینه که طرف دیگه به هیچ وجه گناه نکنه که شاید تو این موردش یکم بشه تردید کرد. علتش هم اینه که ایشون الان با شما در ارتباطه و این ارتباط کمی از ارتباط قبلی نداره.

    لذا در این باره با ایشون صحبت کنید و بگید که من میدونم تو از گذشته پشیمونی ولی کار الان ما هم کمی از اشتباهی که تو یا من در گذشته مرتکب شدیم نداره و هر دو داریم راه رو اشتباه می ریم. بعد هم یه قرار مداری با هم بزارین که زودتر تکلیف خودتون رو روشن کنین. اگه ایشون می تونه شما رو بپذیره رسما ازش خواستگاری کنین. البته خواستگاری به معنی زندگی مشترک نیست و می تونین مدتی رو برای عروسی صبر کنین تا شرایط دیگه فراهم بشه اگه نیست. اگر هم نمی تونه که هر کدوم برید دنبال زندگی خودتون و بیشتر از این کوله بار گناهتون رو سنگین نکنین.

    پیروز و سربلند

    • ی مشکل دیگه هم وجود داره

      نمیدونم بخاطر این مشکل چجوری خانوادمو راضی کنم.

      خانواده ی طرف مقابل خوبه؛ ولی یه داداشش به خاطر دوستاش مرتکب اشتباهی میشه و حبس ابد میخوره

      کلا اینجور خانواده ای نیستن اینم اشتباه کرده تو این راه رفته.

      چیکار کنم این مسئله رو چجور بگم؟

      • پسرجان منم دقیقا همچین مورد دوستی رو تجربه کردم، نهایتا نتونستم تحمل کنم و با اینکه فکرشو نمیکردم بتونم بهم بزنم اما بهم زدم و از خدا کمک خواستم چون قضیه یه عمر زندگیه و نمیتونی در کنار کسی که دلت باهاش یکی نمیشه زندگی کنی…هرچقدر هم بخوای کنار بیای ممکنه مث من نتونی و این کار اشتباهی هم نیست… بسیار خداروشکر میکنم که من تونستم از اون رابطه ی شدیدا عاطفی بیام بیرون و رابطه ی خودم را با خدا کشف کنم..بعضی شب ها حتی تا ۳ ماه بود احساس بدبختی از نبودش همه جودمو میگرفت ولی همون موقع بود که یه شب زار زدم و از خدا کمک خواستم و اون هم دستشو به سمتم دراز کرد و دیگه اندیشه هام عوض شد و ….. 

        فقط بدون دنیات اگه تاریک شد یعنی خدا توش نیست.. همه چیز رو رها کن و بذار خدا بیاد پیشت و بهت میگه کدوم کارات اشتباه بوده و کدوم درست. خدا را فدای شهوت و به اصطلاح معاشقه با یک انسان خطاکار نکن

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

bigtheme