سوال:
سلام
من مردی هستم که حدود ۱۰ ساله ازدواج کردم و دارای ۲ فرزند پسر میباشم. همسرم نزدیک به ۲سال است که تمکین نمیکند و دچار بیماری وسواس که قبلا کمتر بود (مانند مادرش) ولی پس از تولد فرزند دوم بیشتر شده که زندگی را برایم خیلی سخت و دشوار نموده است. در ضمن خیلی هم بد دهن میباشد. آیا به نظر شما من با توجه داشتن فرزند، صلاح میباشد که از وی جدا شوم.
لطفا من را راهنمائی کنید. متشکرم
جواب:
سلام
یه حرف کلی هست اینکه: اول سعی کنید تا جایی که میشود با حل کردن مشکلات، سختی و دشواریها را کم کنید و در قدم بعدی اگر نتوانستید هیچ کدام یا بعضیاش را حل کنید، تا جایی که میشود طرف طلاق نروید؛ خصوصا بخاطر بچه هایتان؛ یعنی حتی اگر شده بسوزید و این زندگی را تحمل کنید و تا میشود به سمت طلاق نروید.
در مورد اینکه گفتید تمکین نمیکند عرض میکنم دو حالت دارد: یکی اینکه میتواند و خودداری میکند و دوم هم اینکه نمیتواند.
اگر میتواند ان هم دو صورت دارد اول اینکه: تمکین سختش است مثل اینکه سرد مزاج شده که باید علتش بررسی و برطرف شود، البته ممکن است علت سرد مزاجی او لذت نبردن از رابطه زناشویی باشد و از ناتوانی جنسی شما یا مهارت زناشویی نداشتنتان ناشی شود که در این صورت باید خودتان را درمان کنید یا مهارتهای زناشویی را یاد بگیرید تا او هم تمکین کند.
دوم : صورتی است که نه شما و نه او مشکل ندارید و او بی دلیل یا به علل واهی مخالفت میکند در این صورت شما از هر راهی – حتی تهدید به ازدواج دوم – سعی کنید او را به تمکین راضی کنید؛ یعنی به او بگوئید که اگر زن تمکین نکند مرد قانونا حق دارد که یک زن دیگر بگیرد و دادگاه هم به مرد اجازه ازدواج مجدد میدهد، اگر تمکین کرد یا راضی به ازدواج دوم شما شد، همان را انجام بدهید، اما اگر نه تمکین کرد و نه راضی به ازدواج دوم شد، تهدیدتان را در زمینه دادگاه رفتن عملی کنید. اگر در این مرحله تمکین کرد فبها، اما اگر باز هم قبول نکرد میتوانید به جای طلاق با اجازه دادگاه ازدواج دوم کنید. البته اگر دیدید که با وجود اجازه دادگاه علاوه بر اینکه به ازدواج شما رضایت نمیدهد با قهر و دعوا زندگی را به هم میریزد یا در خواست طلاق دارد، در صورتی که نمیتوانید تحمل کنید، به نظر من اگر ظاهرا کوتاه بیایید و مخفیانه ازدواج کنید بهتر از این است که طلاقش بدهید.
اما اگر نمیتواند تمکین کند این هم دو صورت دارد: یا عدم توان، عارضی است یا همیشگی. اگر عارضی است؛ یعنی مثلا بخاطر وسواس شدید در نجاست و پاکی نمیتواند عمل جنسی انجام بدهد در این صورت باید قبل هر کاری آن علت را بر طرف کرد. پس اگر علتش وسواس است باید با بردنش پیش متخصص او را درمان کنید.
اما اگر ناتوانیش همیشگی است و طوری است که اصلا نخواهد توانست که در عمل زناشویی با شما مشارکت کند و شما هم نمیتوانید صبر کنید و به گناه میفتید، ازدواج دوم برای شما واجب میشود و به جای طلاق راضیش کنید که همسر دوم به صورت دائم یا موقت بگیرید. اما اگر راضی نشد و قهر و دعوا یا در خواست طلاق کرد این جا هم به نظر من ازدواج مخفیانه بهتر از طلاق است.
در مورد وسواسش حتی اگر ربطی به تمکینش نداشت برای معالجهاش اقدام کنید.
در مورد بد دهان بودنش هم قاعدتا در وقت دعوا این طور است نه همیشه. پس اگر رابطه شما با او خوب شود این مطلب هم درست میشود؛ چون دیگر دعوا نمیشود که بد دهانی کند.
موفق باشید