سوال:
سلام
من نیاز به یه راهنمایی دارم. میتونین بهم بگین چطور میشه به پسری فهموند که دوسش دارم و اینو چطور میتونم ثابت کنم. ممنون میشم اگه راهنماییم کنید.
جواب:
سلام
پسرا معمولا تیز هستن و حتی اگه دختر رفتار غیر مستقیم از خودش بروز بده زود متوجه تمایل او نسبت به خودشون میشن مگه اینکه رابطه قبلا بوده باشه و مثلا بدبینی ایجاد شده باشه یا اینکه رابطه عادی قبلا بوده باشه و پسر فکر کنه که این رفتار ادامه همون رابطه عادی سابقه.
بنا بر این در صورت وجود رابطه قبلی اگه در ذهن پسر نقطه منفی مثل بدبینی هست، دختر باید قبل هرگونه اقدامی اول اونو برطرف کنه اگرم فقط یه رابطه عادی بوده در این صورت دختر باید تمایلش رو در رفتارها و برخوردها و صحبتها صریحتر نشون بده تا طرفش متوجه بشه
ولی یه حرف هست : این اشتباهه که دختر فکر کنه اگه پسر بفهمه که اون دوستش داره حتما برای ازدواج به طرفش خواهد امد در صورتی که این طور نیست و ممکنه پسر بره تو خط سوء استفاده یا اینکه طاقچه بالا بذاره.
پس دختر بهتره به جای اظهار علاقه به پسر تمایلش رو به صورت غیر مستقیم بهش نشون بده به مقداری که اون بفهمه دختر ازش بدش نمیاد و اگه بخواد بیاد خواستگاری دختر اجازه میده وگرنه اگه دختر بیشتر از پسر اظهار علاقه کنه ممکنه حتی در صورتی که پسر علاقه هم داشته باشه با این کار یواش یواش سرد بشه.
خلاصه اینکه اگه علاقه از طرف پسر نیست یا اینکه کمه، اظهار علاقه از طرف دختر ممکنه کار رو بدتر کنه و اونو بیشتر ازش دور کنه بنا بر این بهتره که قدم به قدم جلو بره و اظهار تمایل رو در صورتی بیشتر کنه که پسر به اظهار تمایل قبلی جواب مثبت داده باشه ولی اگه هرکاری میکنه اون از یه حدی جلوتر نمیاد بدونه که این راه فایدهای نداره و حتی ممکنه اثر منفی هم داشته باشه.
موفق باشید
یه مدتیه با پسر همسایمون که باهم خیلی هم ارتباط همسایگی نداریم توی فضای مجازی اتفاقی باهاش حرف زدم اول من نشناختمش چون خیلی وقت بود ندیده بودمش ولی اون منو میشناخت عکس پروفایلم که دیده بود گفت من تو رو میشناسمت منم از ترسم گفتم نه من نمیشناسم شما رو بعد الان میترسم وقتی از خونه میام بیرون منو ببینه چیکار کنم خیلی دوسش دارم فقط میترسم ببینه منو چی بگم بهش لطفا بگین چیکار کنم
من به پسره گفتم دوست دارم ولی اون بی محلی کرد واینو میدونم کسی ت وزندگیش نیست رل ام نداره و… غرورش نمیزاره بیاد جلو میشه بگین چطوری مخشو بزنم چطوری رفتار کنم که بهش برسم و اینا اگه ااگه کمک کنین ممنون میشم
ما۴سال باهم رابطه داشتیم ولی چون داخل یک شهر زندگی نمیکردیم فقط انلاین باهم ارتباط داشتیم وسالی دوسه بارهمو میدیدیم
تااینکه دوست پسرم گفت که دیگه کافیه و تابعدا دوباره رابطه رو شروع کنیم
گفت که دیگه ازاین راه دوربودن خسته شده
من هم برای ابراز علاقه خیلی زیاده روی کردم
الانم حس میکنم خیلی ازمن فاصله گرفته …
خیلی هم دوستش دارم انقد که نمی تونم فراموشش کنم ونمی تونم قطعی رابطه رو تحمل کنم
از طرفی هم نمیدونم چطوری باید دوباره شروعش کنم ؟
من هنوزم بااینکه رابطه ندارم ولی سه چهارباردرسال توی مهمونی ها میبینمشو غصه میخورم
خیلی دوستش دارم ونمیدونم هنوزم دوستم داره یانه ؟
۱۴ سالمه نمیدونم دست خودم نیس هر روز تمام سایت ها و نکاه میکنم ببینم چه شکلی بهش بگم دوستش دارم …
اما احساسم بهم میگه اونم منو دوست داره از نگاش فهمیدم ..
ت رو خدا جوابم رو بدین
اگه بخوام راهنماییت کنم باید بگم که خیلی شورشو در نیار نمیخواد الان بش بگه ازت خوشم میاد بزار یکم باهم صمیمی شدید می تونی بگی که شاید باورت نشه ولی من روت کراشم جوری که انگار خیلی خنده داره بعد بگو حالا نمیخواستم الان بهت بگم گفتم بزارم یکم بگذره بهتره و میتونی باهاش شوخی کنی و بگی که میدونم تو هم از من خوشت میاد و این حرفا
من ازتون خواهش می کنم جواب بدین
من راستش ۱۵ سالمه و یه پسری هست اون ۱۵ سالشه هست و من عاشقه اون پسره شدم ازش پرسیدم چجوری دوستی یعنی معمولی یا … گفت معمولی گفتم بیشتر آشنا شیم گفت باش
من چیکار کنم منو دوست داشته باش و بیاد سمتم چجوری جذب خودم بکنم اینم بگم تو مجازی لطفا بهم بگید
الان۴ هفته قرار یه امتحانش کردم 🥺
ازم ناراحت و برنمگرد چیکارش کنم؟
ممنون میشم کمکم کنید.
من یه دختر ۲۷ ساله هستم که موقعی که ۲۳ سالم بود از یه آقایی خوشم اومد. (ایشون داداش دوست بابام هستن و تو یه مهمونی خانوادگی همدیگرو دیدیم)
نگاه و رفتار ایشون هم گویای این بود که از من خوشش میاد ولی وقتی از طریق واتس اپ و اینستاگرام و…. با هم ارتباط برقرار کردیم مشکلی که بینمون بود این بود که وقتی من بهشون پیام میدادم ایشون خیییلی دیر جواب میداد و بخاطر همین منم متقابلا دیر جواب میدادم
و به جز چندتا پیامی که به هم دادیم هیچ ارتباطی بینمون نبوده، حتی ایشون دوبار درخواست تماس تلفنی داشتن ولی من گفتم نمیتونم الان صحبت کنم
و اینکه ما به لحاظ جغرافیایی از هم دوریم، ایشون ایرانی نیستن
و از نظر مذهب و سطح مالی خانوادگی هم خیلی با هم اختلاف داریم
الان هم مدت زمان خیلی زیادیه که به هم پیام ندادیم
دیدن ایشون باعث شد که من از هیچ پسر دیگه ای خوشم نیاد
خیلی وقتا فکرم درگیر میشه و نمیدونم چیکار باید بکنم
اگه راهکاری برای من داشتین بهم بگین که چجوری میتونم ایشون رو به خودم جذب کنم.
ممنون
سلام شرمنده مزاحم شدم توروخدا راهنماییم کنین.
من از ۱۲سالگی با پسری بودم تا ۱۴ سالگی بعد طی اتفاق هایی ک افتاد من دوتا داداش بزرگ تر ارخودم دارم ک خیلی غیرتی هیتن روم ب خاطر اونا رابطمون قطع شد بعد شانسمم همسایمونه کوچه رو به رو بعد همین سال ۹۸ مرداد ماه دوباره به طرف من اومد تا رابطمون دوباره شروع شد هر از گاهی مادرم خونه نبود با وجود دو برادر غیرتی میومد خونمون تا ببینمش اخه زیاد اجازه ندارم برم بیرون سر ی موضوعی قهر کردم بعد یه هفته اومد منت کشی و دوباره شروع شد بعد تا همین دی ماه امتحانات بود ک قرار میزاشتیم باهم اکثر مواقع بعد ی روز سر قرار نیومد دوباره سرد شده بود منم طی مشکلاتی ک داشتم حوصله نداشتم با کسی باشم قهر کردم تا اسفند ماه ک دلم براش تنگ شد اخه خیلی روانیشمممممم تا الانم هسم پسر مغروریه هردومون ۱۷ سالمونه اما حرفای چت کردنامون خیلی خصلاصست احساس میکنم سرد شده توروقران بگین چیکارش کنم اخه یکی از رفیقاشم میگف ک دوسم داره میدونمم ک داره اما نمیگه حس میکنم
سلام من ۲۱ سالمه و ۵ سال عاشق پسری شدم توی فامیل
پسر خیلی خوبیه از همه نظر
من دیشب ب طور ناشناس پیام دادم ک ازت خوشم میاد و اون گفت خو خودتو معرفی کن
توی مهمونی ها چند بار ریز ریز نیگام کرده ولی مطمئن نیستم ک منو دوس داره یا ن
حالا من میترسم خودمو معرفی کنم ک بعدا برام بد بشه
اخه پسرا از دخترایی ک حسشون بهشون میگن دوری میکنن
زیاد شنیدم دخترا به پسر مورد علاقشون حسشون گفتن و بعضیاشون ب طرف جواب منفی داده یا بعد دو هفته رابطشون خراب شده
و چون فامیل هست بیشتر میترسم ک جواب رد بده بعدا نتونم باهاش چشم تو چشم بشم
ب نظر شما من چیکار کنم ؟
با سلام و احترام
بله حرف شما تا حدودی درسته و این احتمال وجود داره که ایشون جواب مثبت نده. بهتر بود که طبق شیوه ای که در پاسخ سوال مطرح کردیم عمل می کردید. اینکه در شرایط فعلی چه کاری از همه بهتره به شرایط شما بستگی داره و تا کسی همشو ندونه نمی تونه راهکار خوبی ارائه بده. با این حال به طور کلی به نظرم شما این شیوه رو ادامه ندین لزومی هم به معرفی وجود نداره. دو راهکار رو همزمان می تونید پیش ببرید. یکی همون راهکار بالا یعنی نشون دادن غیرمستقیم خودتون به طرف. دوم استفاده از یک فرد سوم برای معرفی شما به ایشون که البته این اقدام هم ملاحظاتی داره که می تونید تو سوال های مشابه همین سایت مطالعه کنید.
من ۵ ساله عاشق یه پسریم
تا ۶ ماه قبل نمیدونست ولی من اشتباه کردم بهش گفتم بعدش یه کارایی کرد که پشیمون شدمو بهش گفتم من ازت متنفرم و اینا همش یه بازی بوده حالا میخام بدون اینکه بفهمه عاشقشم اونو جذب خودم کنمو و دیوانش کنم
چیکا باید بکنم؟
با سلام و احترام
به نظرم تو این شرایط بهتره دیگه کاری انجام ندید. ایشون از علاقه شما به خودش خبر داره و ۶ ماه در این شرایط گذشته. اگه به شما علاقه پیدا کرده باشه یا بخواد با شما ازدواج کنه، همین مقدار کافیه و با وجود اینکه شما بهش گفتید ازش متنفرید باز هم به سمت شما خواهد آمد. علاوه بر اینکه در چنین شرایطی اتفاقا عقب نشینی خوب بوده؛ چون معمولا آدم ها نسبت به اون چیزهایی که ازشون گرفته میشه حریص تر میشن.
ممنون
با سلام و احترام
صرف اینکه ایشون به شما نگاه می کنه یا میخنده دلیل بر دوست داشتن شما نیست. حتی اگه شما رو دوست داشته باشه، بازم این مسئله به معنای این نیست که ایشون میخواد با شما ازدواج کنه! لذا خیلی مواظب باشید.
اینکه برای این مشکلتون چه کاری باید انجام بدید بستگی به شرایط شخصی و خونوادگی شما و طرف مقابل داره. ممکنه اصلا ایشون الان شرایط ازدواج نداشته باشه یا خونواده شما موانعی رو برای این ازدواج ایجاد کنند. لذا پیشنهاد می کنم از مشاوره تلفنی یا حضوری با مراکز معتبر استفاده کنید.
نمیخوام بگم تو چه جایگاهی هستیم چون مطمئن هستم بخاطر این سو تعبیر پیش میاد و جواب درستی نمیگیرم.
با مشاور مشورت گرفتم و ایشون گفتند دیدار حضوری ای تو چهارچوب مرتبط برقرار بشه که اگر علاقه ای دارند متوجه بشم. و ایشون اگر تمایلی دارند این فرصت براشون پیش بیاد که رسمی اقدام کنند منتها گفتند ممکنه ایشون هم اگر علاقه ای داشته باشند شوکه بشند و نیاز به زمان داشته باشند تا فکر کنند و تصمیم بگیرند.
رفتار ایشون نشون میده که علاقه مند هستند و در حضور من ارامش دارند و شنیدم از دوستان که کلا رفتارشون تغییر کرده و حواس پرت و دستپاچه میشند.
متاسفانه امکان حضور دیداری برای من امکان پذیر نیست میخواستم بدونم از چه راهی میتونم ارتباط درستی با ایشون داشته باشم تا بتونن تصمیم بگیرند اگر تمایلی دارند.
موفق باشید
با سلام و احترام
اگه مطالب دیگه سایت ما رو هم خونده باشید حتما متوجه شدید که اساسا ارتباط دوستی برای ازدواج راهکار درستی نیست و نتایج نامطلوبی در بر خواهد داشت. اما اینکه چطور ایشون رو به سمت ازدواج با خود هدایت کنید به نظرم با توجه به همین شرایط مختصری که گفتید بهترین کار استفاده از فرد سومه. یک فرد مورد اعتماد پیدا کنید و ازش بخواید بره پیش طرف و شما رو به عنوان یک کیس مناسب برای ازدواج معرفی کنه. اگه ایشون نظر مثبتی به شما داشته باشه حتما عکس العمل نشون میده. البته این مسئله یک سری شرایط و لوازم خاص میخواد که تو سوال های مشابه می تونید ببینید. مثل اینکه طرف اصلا نباید بگه از طرف شما اومده. او فرد باید یک نسبت دوستی با طرف داشته باشه و شمارو هم بشناسه و …
با سلام و احترام
این اقدام منجر به دوستی و نهایتا سوء استفاده از شما و بعدش هم ترک شما خواهد شد و آینده روشنی نداره.
بهتره بیشتر حواستون باشه و برای ساختن آینده خودتون بیشتر فکر کنید. هر فرد لایق شما نیست.
من ۱۵ سالمه که توی یه سفره خانه به یه پسری عاشق شدم تا الان ۲ باراز صبح تا شب دیدمش ولی خوب اونم نمیدونه که من عاشقش هستم هر روز به خاطر اون نفس میکشم اگه بدونم اون اصلا منو دوست نداره خودمو میکشم.آخه میدونید من ازسال ۹۰عاشق پسری شدم که هم باشگاهیم بود خیلی دوسش داشتم ولی هیچ وقت بهش نگفتم که دوسش دارم در واقع دوستم هم اونو دوس داشت اما به اندازه ی من نه .دوستم به خاطر مقامش اونو دوس داشت و من به خاطر خودش بگذریم.بعداز این همه سال سختی و نگرانی و ترس که یه روزی با دختری رل نزنه خیلی میترسیدم در سال آذر ماه ۱۳۹۷ دوستم رفت از طریق دوستش شمارشو پیدا کرد و باهاش یه هفته حرف زد بعدش هروز که میومد به من میگفت که با اون حرف میزنه و چه چیز هایی به هم میگن من هرروز به خاطر حرفهایش میمردم و زنده میشدم خلاصه من میخواستم از طریق خواهرم با اون آشنا بشم و باهاش دوس بشم حالا با هر بدبختی شمارشو پیدا کردم و به خواهرم دادم و بهش همه چیزو گفتم اونم قبول کرد که اونو عاشق من میکنه ولی چند روز که گذشت خواهرم از خونه رفت بیرونو گوشیشو جا گذاشت منم از روی کنجکاوی که بدونم اونا درمورد من چی گفتن گوشیشو باز کردم پیام هایی که به هم دیگه داده بودن رو خوندم دیدم اونوخیلی باهم صمیمی شدن و به هم دیگه میگن دوست دارم و…. خلاصه الان هم که با هم دعوا کنن من آشتیشون میدم. تو رو خدا کمکم کنید که چه جوری به اون پسره که توی سفره خانه آشنا شدم ابراز علاقمو بهش نشون بدم
سلام , میشه مستقیما به دوست پسر گفت بیاد خواستگاری؟
ممنون
گاهی هم متلک بارم میکنه
خیلی دوسش دارم چیکارکنم بدستش بیارم؟ ممنون
لطفا راهنماییم کنید.ممنون
من همون ماریاییم که ۵اردیبهشت پارسال کامنت داده بود
انگار تاریخ داره تکرار میشه برام…
بعد از یسال پسره همسایمون بم پی ام داد
فک میکردم خوب پیشرفته ولی هنوز رو هوام
این نشون میده هیچی هنوز خوب پیش نرفته
امیدوارم سال دیگه اگه اینطوری اتفاقی تو همین بازه ی زمانی مشابه اومدم تو این صفحه از این سایت
اتفاقات خوب افتاده باشه…
من ١٣ سالمه و از ١٠ سالگى عاشق پسر همسایه ى مامان بزرگم شدم و یه مدتى هم ما در همون محل زندگى مى کردیم اسمش امیرحسین و از بچگى با هم بزرگ شدیم اون ١٧ سالشه و امسال کنکور داره، ما با هم همیشه والیبال بازى مى کردیم ولى از تابستونه سال٩٧ دیگه ندیدمش فقط دو بار دیدمش که از جلوم رد شد من واقعا خیلی بهش علاقه دارم میدونم شاید بگین هوسه.ولى من ساعتها نشستم و خیلى فکر کردم که ایا هوسه یا عشق که به نتیجه ى قلبى رسیدم و واقعا فهمیدم از ته دل دوسش دارم ولى اونو نمیدونم که به من علاقه داره یا نه ولى یه حسى بهم میگه اونم منو دوس داره منو قبول میکنه من گوشى ندارم که بخوابم بهش پیام بدم.تبلت دارم که ایپده و سیم کارت خور نیست و مامانم خیلى حساسه چون من بجه طلاقم. خیلى براش نامه نوشتم و چند بارى هم مى خواستم بهش بگم ولى نتونستم میشه یک رَآه حل بهم بدین فقط یکم سریع ممنون میشم باور کنین عاشقشم میمیرم براش
خواهشا روی هوس خودتون اسم عشق نزارید.همه هم حالا کارشناس شدن.
یه اقایی دو سال پیش با من صحبت کردن و ما بین صحبتا بحث ازدواجم پیش امد و منم گفتم قصد ازدواج ندارم ولی اون اقا از جهاتی با معیارای من هماهنگی داشتن و از صحبتاشون فهمیدم که بسیار روشن فکر هستن ایشون ۲۵ سالشون بود اما با پسرهای که من تو دانشگاه و فامیل دیده بودم خیلی فرق داشتن خیلی دید بازی نسبت به زندگی داشتن و حرفایی به من زدن که شاید از کمتر کسی شنیده بودم من اون موقع خیلی به ایشون فکر نمیکردم و تقریبا فراموششون کرده بودم که یکبارگی بر اثر دیدن عکساشون تو اینستا دوباره فکرم مشغول شد و تمام حرفایی که زده بودن رو مرور کردم و کم کم وقتی دیدم واقعا ادم لایق و شایسته ای بودن بهشون علاقه پیدا کردم البته بگم که میخوام ازشون شناخت بهتری بدست بیارم ولی متاسفانه شیوه ی درستی رو انتخاب نکردم بهشون گفتم که بیان و همدیگرو ببینیم ایشون اول قبول کردن ولی بعد گفتن که هدفایی که دارن مونده و زود میبینن که بخوان ازدواج کنن .شاید رفتار من باعث شده که ایشون دلسرد بشن نه به اون زمانکه بهشون توجهی نکردم نه به الان که بهشون ماجرای علاقمو گفتم
من بهشون گفتم که چرا اون زمان بهشون گفتم قصد ازدواج ندارم ولی همون زمانم بهشون گفتم که اگر تصمیم به ازدواج بگیرم قطعا به ادمایی مثل اون فکر خواهم کرد
نمیدونم چرا یه بارگی نظرشون عوض شد و تصمیم گرفتن اینجوری بگن
ولی من واقعا از ایشون خوشم امده و از طرفی نمیخوام من پیش قدم بشم
به نظرتون چجوری نظر ایشونو جلب کنم من نمیخوام ایشونو فراموش کنم به خاطر اینکه اون موقع اینجوری بهشون گفتم خیلی پشیمون و احساس میکنم لگد به بخت خودم زدم
البته اتفاقی بین من و ایشون نیافته که ایشونم به من علاقه مند بشن خواهشا اصولی بنده رو راهنمایی کنید
همه میگن شاید یک طرفه هست فراموشش کن ولی مطمعنم که یکطرفه نیست و من به هیچ قیمتی نمیخوام ایشونو فراموش کنم هر چند از شکسته شدن غرورم اصلا خوشم نمیاد ولی ایشون جواب خیلی غیر منطقی ای به من دادم ایشون که تا دوسال پیش علاقه داشتن به ازدواج چرا بیان یهویی بگن که نمیخوان فعلا ازدواج کنن
بهم گفتن اون موقع چون دوست داشتن ازدواج کنن به این مسائل خیلی فکر نمیکردن
ولی هر چقدر هم که شرایطشون پیچیده باشه این جوابشون اصلا قابل قبول نیست
من دوسشون دارم ای خدا چتور باید ثابت کنم
من الان ۱۹ سالمه و نقریبا اواخر ۱۷ سالگیم بود که عاشق یه دختر هم سن خودم شدم.اول توی تلگرام یه ربات ناشناس بود توش عضو بود ناشناس بهش پی ام میدادم.کم کم که تا آیدی تلگرامشو بهم داد،خیلی عاشقش بودم جوری که انقدر با فکراش رویا پردازی کرده بودم که زده بود به سرم و حواس پرتی گرفته بودم.بهم گفته بود که نمیخوام با هیچ کسی باشم.بهش میگفتم عاشقتم،دیوونه اتم،میمیرم واست.میگفت میدونم ولی میدونستم که باور نداره که عاشقشم.باهام حرف میزد.مثه یه دوست صمیمی رفتار میکرد.حس میکردم احساساتم آزارش میده ولی نه تحمل رنج اونو داشتم نه تحمل اینه احساساتمو تو خودم بریزم.یه تقریبا یک سالی بود با هم حرف میزدیم.تا اینکه بحثمون شد.گفت من لیاقت عشقتو ندارم.نمیخوام با کسی باشم.فقط یعپه دوست صمیمی میتونم واست باشم.من نمیخواستم.نمیتونستم به احساساتم اهمیت ندم که بلاکم کرد.اگر مثه خیلیا همون اول بلاک میکرد شاید انقدر وابسته اش نمیشدم.خیلی حالم بد شد.همش به عکساش نگاه میکردم،آهنگ غمگین میذاشتم گوشم گریه میکردم و همش میگفتم که یا اون یا هیچ کس.همش دوستام بهم میگفتن ازش بگذر ولی من اصن بهشون اهمیت نمیدادم و دعوا میکردم باهاشون.تا اینکه گفتم دیگه بسه واسه داشتنش میحنگم.باز رفتم تو ناشناس و به عنوان یه نفر دیگه باهاش حرف میزدم،تا اینکه پدربزرگم فوت کرد.اولاش که اصلا انقدر حالم بد بود که به جز پدربزرگم به هیچ کس فکر نمیکردم.بعدا که حالم بهتر شدم فکر کردم به این قضیه که شاید این عشق واقعی نبوده،نمیدونستم و هنوز هم نمیدونم که هنوز عاشقشم یا نه.چون پدربزرگم که واقعا عاشقش بودمو از دست دادم عشقشو با عشق به پدربزرگم مقایسه میکردم.گفتم به خاطر اون هم خودمو از درون نابود کردم،هم وقتمو که میتونستم با پدربزرگم بیشتر وقت بگذرونم.با خونوادم.بیشتر درس بخونم واسه کنکور که مثلا دانشگاه بهتری قبول شم،خیلی کارای مفیدتر و بهتری میتونستم انجام بدم.پدربزرگم اواسط آذر فوت کرد.و من از اول مهر دانشگاه میرفتم.یه دختره توی کلاسمونه نمیدونم یه حسی بهم میگفت که شاید هم اشتباه بود که خوشش ازم اومده.تو این چند ماه مخصوصا ار وقتی که پدربزرگم فوت کرد حس میکنم یه حسی بهش پیدا کردم.عاشقش شدم،از بعد از فوت پدربزرگم رابطه ام با این دختر همکلاسیم نزدیکتر شد الان دوست صمیمی هستیم.ولی حس میکنم عاشقش شدم.نمیدونم واقعا ولی خیلی حسم بهش قوی به نظر میرسه.چی کار کنم به نظرتون؟
اگر قلبتون بشکنه خیلی بهتر از یک عمر پشیمونی هست
من ۲۱ سالمه و چند وقتی هست که تو گروه هم رشته ای هام در سرار کشور با یه پسری اشنا شدم که خیلی از اخلاق هاش خوشم میاد. رفتارهاش دقیقا طبق ایده آل های منه متاسفانه عاشق دختری بوده و خانواده دو طرف مخالفت کردن و الان سعی داره فراموشش کنه
با من خیلی راحته تو پی وی راحت حرف میزنه شوخی میکنه حتی چند باری گفته که تورو باید به مامانم نشون بدم یا گفته اون ادمی که می خوام بیارم تو زندگیم شاید تو باشی تیپ و رفتار منم خیلی براش مهمه خیلی سوال میکنه ولی واقعا نمیدونم بهم احساسی داره یا نه
من واقعا دوسش دارم و ازش خوشم اومده برای ازدواجم می خوام ها نه دوستی ساده
توروخدا بگید چیکار کنم کامل اون دختر فراموش کنه و از من خوشش بیاد ؟؟
ساده نباشید
(خیلی دوستش دارم)
مردو مردونه
تااینکه چند وقت پیش ب پیشنهاد یکی از دوستام ب ایشون گفتم ایشون گفتن اصلا دوست ندارن با احساسات من بازی کنند و ما همانند دوتا دوست معمولی بودیم
تا اینکه دوست من ب دوست پسرشون از رابطه من و اقا پسر گفته بودند و ی مسائلی پیش اومد و اقا پسر از دست من خیلی اعصبانی شدندحتی وقتی نگاهشون میکردم اعصبانیتشون معلوم بود تا اینکه من موضوع روفهمیدم و برای اینکه سو تفاهم ها رفع بشن ب ایشون پی ام دادند ولی ایشون بحثو عوض کردند و سعی کردند منو آروم کنند
حالا من چجوری میتونم ایشونو عاشق خودم کنم
تورو خدا بگید چه جوری مخشو بزنم یا ببرمش تو خونمون؟
من دختری۲۰ ساله هستم و از یکی از همکلاسیام خیلی خوشم میاد، واقعا خیلی زیاد، ایشون اولین کسی که ازش خوشم اومده، واقعا نمیدونم چیکار کنم چون هیچ تجربه ای ندارم و روش هایی که به ذهنم میاد اصلا با فرهنگ ما سازگار نیست. نمیدونم چجوری توجهشو و اعتمادشو جلب کنم که فکر بدی راجبم نکنه و صداقتمو نشون بده. اونم مثل من آدم درون گراییه. لطفا راهنماییم کنید.
بخدا چیکار کنم راهنماییم کنین!!
من گیتی ام و ۲۰ سالمه
نزدیک یک سال و خورده ای با استادم کلاس کلاس داشتم خیلی بهش وابسته شدم
تو کلاس که بودیم همش باهم کلکل میکردیم اون سربه سر من میذاشت میدونست رو چیز هایی که حساسم و پافشاری میکنم بیشتر لج میکرد باهام! و همیشه کارهاش و با دل و جون انجام میدادم و همیشه جز نفرات برتر کلاسش بودم!
این ترم که باهاش کلاس ندارم خیلی رفتارش عوض شده تو محیط دانشگاه که میبنمش بعضی موقع ها خیره نگاهم میکنه بعضی موقع ها کلا بی محلی میکنه بهم !
وقتی من در جواب نگاههاش نگاهش میکنم نگاهشو میدزده !اخه تنها کسی هم هست که از اول عمرم تا الان معنی نگاهشو میخونم ! نمیدونم الان چند وقته افتاده رو دور بی محلی کردن به من ولی زیر چشمی هم نگاه هم میکنه!من تاحالا کمت از استاد حتی در مواقعی که کلکل میم=کردیم بهش نگفتم حتی وقتی که منو صدا میزد تو کلاس بهش جانم استاد نمیگفتم فقط بله استاد میگفتم !! الان نمیدونم چی شده کهوقتی بهش پیام میدم میخونه جواب نمیده خیلی ناراحتم میکنه این رفتارش ! این به کنار چرا بی محلی میکنه ولی زیر چشمی نگاهم میکنه !!!؟؟؟
استادم ۲۸ سالشه و متولد ۱۳۷۰ چجورس بفهمم منو دوست داره یان !
همه میگن توبرو بهش بگو تو پاپیش بزار ولی من چون اول غرورمو بعد استادمو دوس دارم نمیتونم برم بهش بگم !چیکار کنم به نظرتون چجوری بفهمم دوسم داره ؟؟؟!!!! بخدا حاضرم جونمم براش بدم من ازش هیچییییییییی هیچیییی نمیخوام فقط خودشو میخوام همین نمیدونم چیکار کنم چجورب بفهمم دوسم داره یا ن !! لطفا راهنماییم کنین!!!
الان این حرفاش یعنی چی ؟
دیگه دوسم نداره؟ یا به خاطره اون دردی که کشیده دیگ حاظر نیست برگرده؟
من از سن ۱۰ سالگی عاشق پسری شدم و از همون موقع ما دعوا داشتیم با هم.تااینکه ما مجبور ب اسباب کشی شدیم.و الان ۵ سال میگذره و من هر موقع میبنمش قلبم تند میزنه.ما هیچ وقت با هم نبودیم.ب خاطر همین نمیدونم الان منو میشناسه یا ن.با کس دیگه ای هست یا نه.نمیدونم چ طور بهش بفهمونم میخوامش
من پسری ۲۵ ساله هستم که عاشق یکی از همکلاسی هام شدم. الان چند ماهی هست که ایدی تلگرامشو دارم و بعضی وقتا به هم پیام میدیم.الان چند ماهی هست که فارغ التحصیل شدیم و از اون موقع همدیگه رو ندیدیم ولی در همون مدتی که دانشگاه بودیم من از هیچ کمکی برای ارتقای درسش دریغ نکردم. من به دلیل اینکه هنوز شغل مناسبی پیدا نکردم و درامد معقولی ندارم هنوز بهش نگفتم که دوسش دارم، ولی با رفتار و اخلاقم نشون دادم که بهش علاقه مندم. یکی از دیگه از دلایلم اینه که ایشون دو سال پیش با یکی از همکلاسی هام قصد ازدواج داشتن که بنا به دلایلی به هم خورد و همین عامل منو نسبت به ابراز عشقم مردد کرده که آیا با توجه به اتفاقای که افتاده اعتمادی به پسر داره یا نه.واقعا درمونده شدم نمیدونم چیکار کنم. مدتی پیش که با ایشون صحبت میکردم گفتن که از سال گذشته اقدام کردن برای مهاجرتشون ولی الان به خاطر قیمت دلار فعلا منصرف شدن. این حرفشون به نوعی نشون داد که هدفش چیزی فراتر از اون چیزیه که من میخوام بهش بگم. اگه راهی هست که راهنماییم کنید واقعا ممنون میشم.
چکار کنم دیگه این فکر رو در موردم نکنه؟
آقا پسر ببخشیدا شما که ۱۵ سالته بشین درساتو بخون الکی با اینده خودت و بقیه بازی نکن درس بخون به عنوان خواهر بزرگتر بهت میگم با درسات سرگرم شو یه دانشگاه خوب قبول بشی با دخترای خوب اونجا آشنا بشی
سلام.من دانشجوام و ۲۱ سالمه و از همکلاسیم خیلی خوشم اومده و واقعا دوسش دارم همیشه کلاسامو جوری برمیدارم که با ایشون بیفتم.چون ادم خجالتیم و تاحالا باپسری رابطه نداشتم فک میکنم تاحالا حتی باهم حرف نزدیم.یکبار یادمه داشتم از دانشگاه میرفتم که یدفگی ایشونو دیدم و باهم چشم تو چشم شدیم ولی انقد هول شدم که حتی سلام نکردم فقط میخواستم ازونجا زود برم.من واقعا ایشونو دوست دارم و قصدم ازدواجه خواهش میکنم کمکم کنین من باید چیکار کنم؟دنبال لوندی و شیطونیه..اما من یه دختر ساده ام
چیکار کنم که رابطه ام درست پیش بره
من دختری ۱۳ ساله هستم . در مکان عمومی پسری رو دیدم وحس هایی بهش دارم . اون پسر هم کمی علاقه نشون میداد ولی از اونجایی که کمی در اینکار سررشته داشتم کمی کم محلی بهش کردم . من دوباره قراره به اون مکان برم و مطمئنم اون هم هست . میخواستم بدونم چطور باید باهاش رفتار کنم ؟ ممنون
ببخشید نتونستم از بخش سوالات بپرسم سوالمو❤
حدود یک سال و نیم پیش یکی از دوستام یه پسری از هم دانشگاهی هام رو بهم معرفی کرد و گفت که باهم دوست اجتماعی هستن و چون خودش ی شهر دیگ درس میخوند از من خواست که براش هدیه ببرم از طرفش… بعدا حس کرده بود ک این آقا پسر از من خوشش میاد ولی من کاملا عادی بودم و حتی شماره تلفنم رو هم بهشون نداده بودم …ولی رفتن پیش یکی از اعضای خانواده من و راجب من و پسر بد گفتن ک باهم دوستیم و خانواده من نسبت ب این پسر بدبین شدن و فکر میکنن با چند نفر دوست بوده… بعد یک سال این پسر دوباره ب من پیام داد و غیرمستقیم ابراز علاقه کرد ولی مجددا دوستم فتنه انگیزی کرد و باعث شد ک تنفر شدید تری نسبت ب این پسر ایجاد شه ولی مشکل اینجاس که الان من هم به اون پسر علاقمند شدم….
سوالم اینجاس که اولا چجور میتونم به این پسر علاقم رو بفهمونم ؟
سوال دوم اینک چجور میتونم تنفر اون عضو خانوادم رو نسبت بهش کم کنم؟ آخه واقعا ما باهم رابطه نداشتیم و حتی اون پسر با دوست من فقط در حد این بود که ی سری کتاب رو بهش داده بود و پیام نمیداد
خلاصه الان درسته گره رو دلم باز شده ولی احترامی پیش اون نداری دیگه فکر کنم. چون اصلا جواب هیچ پیام من رو نداد . و یک روز روی یک شبکه مجازی نوشت که ازدواج کرده . خورد شدم و شکستم. هنوز هم این درد کاملا خوب نشده .اما کسی مثل اون نیست . اگر بمیرم دوست دارم فرشته یک مرگ به شکل اون باشه.
سلام. من دختری ۲۸ ساله هستم که با وجود خواستگارای خیلی خوب عاشق یکی از همکارام شدم که اونم پالس های مثبتی نشون می داد ولی من خیلی بهش نزدیک نمیشدم تا اینکه ایشون به یه قسمت دیگه منتقل شد و خانوادم مجبورم کردن به یکی از خواستگارام جدی فکر کنم ولی من چون تکلیفم با خودم معلوم نبود و دلم پیش همکارم گیر بود تصمیم گرفتم بهش بگم اما در کمال ناباوری ایشون گفتن این طوری درست نیست و عذرخواهی کردن اگه با رفتارشون منو جذب خودشون کردن این رفتار یعنی چی؟ تو رو خدا راهنماییم کنید بد جایی گیر کردم
تمام سعیمو میکردم که در عین ابراز علاقه این حسمو از همه پنهان کنم و به خودش هم چیزیو نگم. و الان چند وقته از کارم پشیمونم دنبال ایمیل و اینجور چیزاش گشتم ولی خودمو نمیتونم اروم کنم لطفا کمکم کنین
من ۱۴سالمه با یه پسری که از من دوسال بزرگ تره دوست شدم
من باهاش کلاس اینا میرم.
وقتی نشستم دارم درس میخونم یه نگاه شاید بگم ۱ثانیه ای بهش میکنم میبینم که محو منه.
نمیدونم دوسم داره یا چی
من خیلی خیلی دوسش دارم
اگر کمک کنید که بفهمم منظورش از این کارا چیه ممنون میشم
یا اینکه بعضی وقتا میگه دلم میخواد بغلت کنم
ولی من عکس العملی به این رفتاراش نشون نمیدادم چون جدی نمیگرفتم
اون ۲۸ سالشه و تهران زندگی میکنه ولی من شمالم…همیشه هم ناراحته که چرا نمیتونیم همدیگه رو ببینیم
اوایل همیشه خودش میومدو بهم پیام میداد ولی الان یه دو سه ماهیه ک خودم باید بهش پیام بدم و اگه دو هفته هم خبرشو نگیرم اونم خبرمو نمیگیره
چیکار کنم که بفهمم واقعا بهم علاقه منده یا اینکه داره فیلم بازی میکنه؟
چون وقت زیادی هم واسم میزاره ولی الان میگه سرم شلوغه و زیاد فرصت چت کردن ندارم
ولی اینکه میخوام بهم وابسته شه و به من به عنوان همسر اینده نگاه کنه
میتونم خودمو بهش معرفی کنم؟ ولی خب دلمم نمیخواد من بگم که دوسش دارم در صورتی که اون اصلا نمیدونه من وجود دارم
اگه جوابم رو میدید لطفا چیزایی که بقیه میگن رو نگید یه کمک متفاوت کنید ممنون از لطفتون…
منم یه مدت عاشق ایسا باتر فیلد بودم خخخخ
عزیزم نگا کن تو باید عاشق رفتار یه آدم بشی عاشق باتنش.نه به خاطر قیافه یا مثلا معروفیت یا اینکه تو یه کشور دیگه زندگ یمیکنه و خیلی باکلاسه.مطمعن باش اینا تورو جذب کردن و چیز دیگه ای هم نمیتونه باشه.خودتو الکی درگیرنکن.
پسری مدت زیادی است که با دیدن من به سمت من نزدیک میشه و راهی انتخاب می کنه که رو به سمت من باشه وغیر مستقیم نگاه می کنه وبعضی اوقات من احساس می کنم با گوشیش الکی صحبت می کنه
میخاستم نظرتونو بپرسم امکان داره به من علاقه مند شده باشه
من یک پسرم از یک دختر خوشم میاد ولی بخاطر این فرهنگ جامعه هیچ اعتماد به نفسی ندارم چون همه چی به نفع دختراست باید چه کارم کنم
سلام من از یه پسر خوشم میاد قبلا یه بار همو دیدیم من نمیدونم چه جوری اونو سمت خودم بکشم الان تو اینستاگرام حرف میزنیم ولی خیلی سرد جوری که پیام ندم پیام نمیده چیکار کنم؟
برای من یک خواستگار امد جواب رد دادم اما الان بهش علاقهمند شدم دلم میخواد بیاد دوباره خواستگاریم چکار کنم؟
با سلام خدمت همه دوستان
به سایت مای مشاور خوش آمدید
همانطور که مستحضرید بخش نظرات صرفا برای بحث و گفتگو در مورد سوال و جواب مطرح شده می باشد.
لذا لطفا از ارسال سوال ذیل مطالب خودداری کرده و جهت دریافت پاسخ از کارشناسان سوال خود را صرفا از طریق بخش ارسال سوال برای ما بفرستید تا در اولین فرصت پاسخگویی شود.
از همکاری شما سپاسگذاریم
ینی با پسرای دیگه خودمو سرگرم کردم تا کمتر بهش فک کنم ولی نشد
هردفعه دست هرکیو گرفتم اون اومد جلو چشمم و معمولا رابطه هام بیشتر از ۱ماه طول نکشیدن
تا اینکه یطوری شد که بهش گفتم که دوسش دارم وحس کردم که داره منو از خودش دور میکنه ینی به نوعی پس میزنه
اخه دوست دختر داشت و منم اگه باکسی دوست شدم بخاطراین بود که اون با همه دوست میشد
خلاصه وقتی فهمیدم منو پس میزنه بهش گفتم هرچی که بهش گفتمو فراموش کنه و از اون به بعد هر دفعه دیدمش وانمود کردم که انگار کسیه که نمیشناسمش و تا حالا ندیدم
ینی هر وقت همو میبینیم جفتمون خودمونو میزنیم به اون راه
من باید چیکارکنم که پشیمون شه از پس زدنه من و حسرت بخوره؟؟؟
(اینم بگم که من از دوستدختراش واقعا سر تر بودم)
من ۱۹سالمه … و عاشق یکی از پسرای فامیلمون شدم ، ولی نمیدونم اون چه حسی به من داره ، حدود ۸ ماه باهم تو تلگرام ارتباط داشتیم،بعد مادرم متوجه ارتباطمون شد منو مجبور به بلاک کردنش کرد ، من از این اوضاع اصلا حال و روز خوشی ندارم … چندشب پیش به طور اتفاقی خونه داییم اینا دیدمش با خانوادش بود … پدر و مادرش اصلا بهم مهل نزاشتن ، خود پسر ه هم یه گوشه نشسته بود یواشکی نگام میکرد (البته میترسید مامانم چیزی بهش بگه ) … الان من یولشکی بهش پیام دادم ولی جوابمو نداده …. اون فک میکنه من عمدا بلاکش کردم ..??? اونم همسنمه و امسال میریم دانشگاه …خیلی دوست دارم باهم بریم .
کمکم کنید لطفا من خیلی ناراحتم و حالم خوب نیست ..
و اینکه کلا پسره ارومی هستش وقتی همدیگرو دیدیم گفت تو دومین نفری هستی که دونفری بیرون اومدم باهاش
دوست دارم باهم باشیم اما نمیدونم باید چی کار کنم؟؟؟
چند وقته که حس میکنم از پسر عموم خوشم میاد..اما اون انگار اینطور نیست..حس میکنم اصلا بمن توجهی نداره..اون تقریبا ۲۰یا۲۱سالشع
دوس دارم باهاش ارتباط برقرار کنم اما نمیدونم چطوری؟لطفا راهنماییم کنید..
اصلا میتونم اونو بخودم جذب کنم؟
سلام من ١۶ سالمه و ى حسى به پسرخاله أم که ٢٣ سألشه دارم ولى نمى دونم إز چ نوعیه،به عنوان برادر،پسرخاله یا حتى عشق.یا نمى دونم براى رفت و آمد زیادمونه یا عشقاى نوجوونى یا چت کردن هایى که جدیدا باهم داریم.
میشه راهنمایى کنید
ممنون
دختر ۲۱ساله هستم دانشجوی سال سوم حسابداری تابستون ۹۶ توترم تابستون یکی از همکلاسیام از من خوشش اومد و بعده ۲ماه به من پی ام داد ایشون هم ۲۱سالشونه از نظر درسی وهوش درسطح بالایی هستن از لحاظ مالی هم مشکلی ندارن فقط توارتباط برقرار کردن با دختر مشکل دارن ما باهم ۵ماه چت کردیم و ایشون تو چت خیلی بهم ابراز علاقه کردن و گفتن قصدشون ازدواجه ولی اوایل میگفتن نمیتونستن حرفشونو به من بزنن ترسیدن من رد کنم یکم دودل بودن چون من تو نگاه اول دختر سرسخت و جدی به نظر میرسم و تو دانشگاه با پسری دوست نبودم حتی در حد دوست معمولی
و اون پسری هم که از من خوشش اومده دقیقا مثل من.
ولی وقتی باهاشون صحبت کردم دیدم قصدش جدیه و مودب و باشخصیته باهاش خوب رفتار کردم که بتونه بیاد مستقیم حرفشو بهم بزنه ولی تو ۷ماه فقط ۴بار تو دانشگاه اومد پیشم صحبت کوتاهی داشتیم فقط درمورد درس و خیلی هول میشد و صداش میلرزید . به گفته ی خودشون تا حالا به دختری علاقه ای نداشتن و اولین تجربه عاشقیشونه و بلد نیستن ولی من دوس دارم بیشتر باهم صحبت کنیم و چنبار پیشنهاد دادم که صحبت کنیم درمورد خودمون ولی میگه کم کم صحبت میکنیم چه عجله ایه کلا آدم عجیب و تو داری هست
تو این مدت حتی یکبار بیرون قرار نذاشتیم پیشنهادش رو هم نداد و تلفنی هم صحبت نمیکنیم منم خودم پیشنهاد ندادم ترجیح میدم پسر پیشقدم شه
از لحاظ چهره و شخصیتی هم خیلی باهم شباهت داریم و از اونجایی که خیلی خوش چهره هست و توجه خیلی از دخترای دانشگاه رو به خودش جلب میکنه( البته اینم بگم که خودش پسر سنگین و متشخصیه با دیدن اینجور دخترای آویزون عکس العملی نشون نمیده) ولی من انتظار دارم بعد از ۷ماه عشقی که نسبت بهم داره رابطه ما جدی شه و بقیه ببینن که ما باهم هستیم تا اینجور حاشیه ها دورمون نباشه بخاطر همین موضو بهش گفتم نمیتونم این رابطه رو اینجوری ادامه بدم و تمومش کردم ولی اون هم چنان تو کلاسا و حیاط دانشگاه نگام میکنه و نزدیک میشه ولی صحبتی نمیکنه
اینم بگم تا حدی مغرور هست و نمیخواد خودشو در مقابلم ضعیف نشون بده
اما تو ماه اول رابطمون کاری کرد که پسرای هم کلاسیمون متوجه شن که ماباهم دوستیم برای اینکه پسری سمت من نیاد برای دوستی و مستقیما گفت که من دوست دخترش هستم و تعصبش رو نشون میده بهم
البته تعدادی از دخترا هم میدونن
میخواستم بدونم واقعا مشکلش چیه چه چیزی باعث میشه نتونه حرف دلشو حضوری ابراز کنه
ما رابطه خوب وسالمی باهم داشتیم و من خیلی دوسش دارم واسش غرور نداشتم ولی این که نتونه حسشو ابراز کنه خیلی اذیتم میکنه مگه چند ماه باید فرصت بدم بهش که بتونه حرفشو بزنه
حرف من اینه که ممکنه تو دوستیمون خواستگار برام بیاد باید تکلیف این رابطه مشخص بشه اگه قراره باهم باشیم خونواده هامون هم اطلاع داشته باشن که اگه مشکلی نبود تا یکی دوسال دیگه باهم ازدواج کنیم
بعد مشکلی هم پیش بیاد من صحبت میکنم اون سکوت میکنه یا موضو رو عوض میکنه که دلخوریمو برطرف کنه کلا دعوا نمیگیره و میگه هرچی تو بگی میگه تنها انتخابم واسه ازدواج تویی با نظراتم مخالفتی نمیکنه احساسش رو هم از رفتارای حضوری و حرفاش متوجه میشم که واقعیه چکاری باید انجام بدم که اون جسارتش رو پیدا کنه حرف بزنه و این رابطه به صلاحم هست یا نه
ممنون میشم جواب بدین واقعا به کمکتون نیاز دارم
من ٢١ سالمه و دانشجوی دندان پزشکی ام،از آبان ماه توجه های یکی از سال بالایی هام که ٢۴ سالش هس رو متوجه شدم،طوری که بهم زل می زنه و یا مسیرش رو به سمت قسمتی که من هستم منحرف میکنه،یا خودش رو دوروبر من معطل میکنه،حتی شده طوری از کنارم رد بشه که من نا خواسته نزدیک بود بهش برخورد کنم.
ایشون تا حالا دو بار به من رپلای استوری اینستاگرام زدن،منم متعاقبا رپلای زدم تا نشون بدم منم بهشون حس مثبتی دارم.ولی آخرین باری که من رپلای زدم ایشون این روند پیام دادنو ادامه نداده.و حتی به پست تولدم تبریک نگفته،درحالی که همه پست هامو لایک میکنه و استوری هامم میبینه،منم سر سنگین شدم و سعی کردم مواظب باشم که حتی چشمم بهش نخوره
،اما همچنان بهم زل میزنه و راهشو جوری میندازه که سمت من بیاد.به حدی که ناخوداگاه چش تو چش میشم بعضا.و این حالت زیاد تکرار میشه
حالا دیگه نمی دونم چیکار کنم،نظرم بهش مثبته
این نکته رم بگم که دوتامون هم از هر شرایط در جایگاه خوبی هستیم
۱۵ سالم هست و از ۱۴ سالگی با یه پسری آشنا شدم
من ازش خوشم اومد و باهاش دوست شدم و بعد دو ماه دوستی مامانم فهمید و عصبانی شد و من رو طرد کرد و بهم گفت به شرطی میتونی با پسره باشی که بهش وابسته نشی اما من همیشه به مامانم دروغ میگفتم که وابستش نیستم و نمیشم
توی رابطمون خیلی کم پیش میاد دعوا کنیم
ما همدیگرو چند بار از نزدیک دیدیم و من بیشتر اوقات باهاش تلفنی در ارتباطم
ما توی این رابطه یک بار به طور شدید دعوا کردیم و تا یک ماه باهم قهر بودیم و من فکر میکردم دیگ رابطمون بر نمیگرده اما اون ازم معذرت خواهی کرد و من هم به اجبارش قبول کردم اما واقعا هم دوسش داشتم
هنوزم دوسش دارم ولی مشکل مامانمه چون ما همدیگرو واسه ازدواج میخواییم و مامانم فکر کرده از همون موقع که قهر کردیم دیگ تا الان حرفی نزدیم و رابطمون تموم شده اما الان یک سال هست که ما همدیگرو میشناسیم و همدیگرو میخواییم
من باید چطوری به مامانم بگم که دوسش دارم؟ اخه خیلی رو این مساعل حساسه و من واقعا میترسم
…
من ۱۴ ساله هستم ۵ ساله عاشق پسرعمومم ولی تا به حال بهش نگفتم البته هم خجالت میکشم بگم هم میترسم تورو خدا کمکم کنید دیگه بریدم اون الان ۱۶ سالشه و سال بعد کنکور میده و بعدشم که ازدواج میترسم از دستش بدم همه اون ۵ سال انتظار بر باد فنا بره به نظر شما بهش بگم یانه شبا با گریه میخوابم اونا تو یه شهر دیگه زندگی میکنن و من سالی اگر اونم بشه یه بار میبینمش و تنها امیدم به خوابامه که شاید تو خواب دیدمش
با سلام خدمت همه دوستان
به سایت مای مشاور خوش آمدید
همانطور که مستحضرید بخش نظرات صرفا برای بحث و گفتگو در مورد سوال و جواب مطرح شده می باشد.
لذا لطفا از ارسال سوال ذیل مطالب خودداری کرده و جهت دریافت پاسخ از کارشناسان سوال خود را صرفا از طریق بخش ارسال سوال برای ما بفرستید تا در اولین فرصت پاسخگویی شود.
از همکاری شما سپاسگذاریم
ببخشید من دختر ریز نقشی هستم که هم زیبایی دارم و خیلی از نظر علمی علاقه زیادی به تحقیق و آزمایش دارم
در یکی از سمینارهایی که شرکت کردم از سخنران واقعا خوشم اومد ایشون یک آقای متشخص و با علم زیاد بودن که از نظر ظاهری دیگران میگفتن هیچ زیبایی که ندارد هیچ زشت هم هستن، ولی من واقعاوخیلیوازشون خوشم اومده باباینکهبیک بار دیدمشون و چندین ماه از این قضیه میگذره من واقعا نمیتونم از فکرشون خارج بشم و اینکهاازدواج کرده هم نبودن ?، شمارشونم دادن بهم برای اینکه از طرحهامو ایده هام خوششون اومده بود، الان من به نظرتون من باید چیکار کنم ؟ آیا راهی هست که من بتونم به ایشون بگم بهشون علاقه دارم؟ اصلا این کارو بکنم و یا خیر؟
سلام من از طریق اینستا از یه پسری خوشم اومد پسره ام معلومه پسر خوبیه رفتم بهش گفتم ک من ی حسی به شما دارم ولی اون گفت که من ب خودم باید یه فرصت بدم و جواب قطعی و نداد حالا میشه راهنماییم کنید
سلام
با توجه به کثرت سوالات، به دلیل ضایع نشدن حق پرسشگران سوالاتی در اولیت قرار دارند که از طریق بخش ارسال سوال سایت فرستاده شده باشند.
پیشاپیش از همکاری شما جهت بازدهی بیشتر سایت متشکریم
با سلام خدمت همه دوستان
به سایت مای مشاور خوش آمدید
همانطور که مستحضرید بخش نظرات صرفا برای بحث و گفتگو در مورد سوال و جواب مطرح شده می باشد.
لذا لطفا از ارسال سوال ذیل مطالب خودداری کرده و جهت دریافت پاسخ از کارشناسان سوال خود را صرفا از طریق بخش ارسال سوال برای ما بفرستید تا در اولین فرصت پاسخگویی شود.
از همکاری شما سپاسگذاریم
من۱۷سالمه و با یه شخص بیست و سه ساله در ارتباطم. حدود پنج ساله میشناسیم همو.. ولی دو سه ساله دوستیم
اولا خیلی گرم و صمیمی بودیم. الان هرچی میگذره سردتر و سرد تر
خودم فک میکنم یکی از دلیلاش اینه ک اون توی یه شهره دیگس و کم میبینیم همو.
در کل رابطمون مجازی شده و منم از این وضع متنفرم. نمیگم هرروز باید ببینمش… ولی تو این وضعیتم سعی نمیکنه خودشو نزدیک کنه بهم.مثلا چند ماهه تلفنی صحبت نکردیم!!!! اینا از غروره؟ چیه خودمم نمیدونم
چند باری مستقیم بهش گفتم از رابطه ی این مدلی اصلا خوشم نمیاد. اونم فرداش اومده پیشم. و دوباره بازم مثل قبلش میشه رابطه
ب نظرتون این رابطه ب جایی میرسه؟
میشه درستش کرد؟ یا باید تموم ش؟!
میترسم ب جایی بکشه ک اون بخواد تموم کنه قضیرو
الانم واقعا نمیدونم که من دوسش دارم یا نه چون این وضع و حسی که برام ب وجود اورده باعث شده نتونم درست متوجه شم دوسش دارم یا نه.
یا اون دوسم داره مثه قبل !
ولی با همه اینا خیلی خوب باهم کنار میاییم از همه لحاظ. اخلاق و رفتارمون مثل همِ. واقعا هیچ کسه دیگه ای هم نمیتونه مثل اون با اخلاق من کنار بیاد
من الان چکار کنم اخه?هِلپ می ?
حالا من نمیفهمم این پسره عاشق من هست یا نیست. اگه هست چرا پس تا الان هیچ پیمی نداده بهم
اگه نیست پس سوتفاهم و اینا چیه
لطفا کمکم کنید ممنون?
من ۱۵سالمه و عاشق یه نفر هستم که ۲۳سالشه
اون معلم زبان من بوده یه بار روی صفحه گوشیش یه عکس بود که نوشته بود آی لاوی یو
بهم نشون داد و بهم لبخند زد
من برای بدست آوردنش چیکار کنم؟
سلام
وجود علاقه با بی توجهی با هم جمع نمی شود. به نظر می رسد شما در تشخیص خود دچار اشتباه شده اید. اگر می خواهید او را بسنجید ارتباط را قطع کنید. اگر علاقه ای وجود داشته باشد برای به دست آوردن شما اقدام خواهد کرد.
با سلام و احترام
دوستان لطفا سوالشان را از بخش ارسال سوال بفرستند تا در اولین فرصت پاسخگویی شود
با تشکر
دوستام میگن رفتارش با تو عادی نیست چه تو پیام چه حضوری..
اخه یکی از استادای شهرمونه..
مثلا زل میزنه به چشام تا چندیین دقیقه و حرف میزنه منم عادت دارم کسی که به چشام زل برنه رو نمیفهمم حرفاش رو!!! دست خودم نیست
یا مثلا احساس میکنم حضوری که میبینیم همو دوست داره سره صحبت رو باز کنه و….بنظرتون چطور میتونم بفهمم دوستم داره؟
من دختری هستم ۲۸ ساله دارای تحصیلا ت فوق لیسانس که عاشق پسرعمه ام که او هم ۲۸ سالشه در مقطع دکتری شده ام
که متاسفانه از هم دور هستیم و او نی تواند من را ببیند و فقط عید نوروز شاید ما برویم شهرستانمون و من او را ببینم این رابطه دوست داشتن من نزدیک به ۱ سالی می شود ولی من نمی دونم که آیا او به من علاقه ای دارد یا خیر
فقط من برای اینکه باهاش ارتباطی داشته باشم از طریق ایمیل سوالاتی در مورد درس ازش می پرسم واو هم جواب می دهد و الان دیگه نمی دونم چی ازش بپرسم و او هم متاسفاه سوالی از من نمی پرسه ولی جواب تمام ایمیل هایم را می دهد من نمی دونم چطور باید او را جذب خودم کنم امکانش هست راهنماییم کنید متشکرم
با سلام خدمت همه دوستان
به سایت مای مشاور خوش آمدید
همانطور که مستحضرید بخش نظرات صرفا برای بحث و گفتگو در مورد سوال و جواب مطرح شده می باشد.
لذا لطفا از ارسال سوال ذیل مطالب خودداری کرده و جهت دریافت پاسخ از کارشناسان سوال خود را صرفا از طریق بخش ارسال سوال برای ما بفرستید تا در اولین فرصت پاسخگویی شود.
از همکاری شما سپاسگذاریم
salam mn ba ye pesar ke az hamkelasiame doste mamoli budim ta inke fhmidm be mn alaqe dare mnm zaheran hamin heso besh dashtam y chizayi behem gofte vali na inke vazeh bege ke dosam dare o mikhad y rabete jedi shoro kone hes mikonm mitarse ke hmchin harfio bzne chikar mitunm bokonm ke rahat harfesho bzne?
یا اینکه بعضی وقتا میگه دلم میخواد بغلت کنم
ولی من عکس العملی به این رفتاراش نشون نمیدادم چون جدی نمیگرفتم
اون ۲۸ سالشه و تهران زندگی میکنه ولی من شمالم…همیشه هم ناراحته که چرا نمیتونیم همدیگه رو ببینیم
اوایل همیشه خودش میومدو بهم پیام میداد ولی الان یه دو سه ماهیه ک خودم باید بهش پیام بدم و اگه دو هفته هم خبرشو نگیرم اونم خبرمو نمیگیره
چیکار کنم که بفهمم واقعا بهم علاقه منده یا اینکه داره فیلم بازی میکنه؟
چون وقت زیادی هم واسم میزاره ولی الان میگه سرم شلوغه و زیاد فرصت چت کردن ندارم
ولی اینکه میخوام بهم وابسته شه و به من به عنوان همسر اینده نگاه کنه
با سلام خدمت همه دوستان
به سایت مای مشاور خوش آمدید
همانطور که مستحضرید بخش نظرات صرفا برای بحث و گفتگو در مورد سوال و جواب مطرح شده می باشد.
لذا لطفا از ارسال سوال ذیل مطالب خودداری کرده و جهت دریافت پاسخ از کارشناسان سوال خود را صرفا از طریق بخش ارسال سوال برای ما بفرستید تا در اولین فرصت پاسخگویی شود.
از همکاری شما سپاسگذاریم
دختری هستم ۲۹ ساله، همکاری دارم پسری اجتماعی، که با تمام همکاران زن و مرد به راحتی حرف می زنه(همه همکارها متاهل هستند) جز من، البته این رو هم بگم که من یکم خجالتی هستم، اولین بار که سرکار رفتم حتی با این آقا سلام علیک هم نداشتیم، یکی دو هفته بیشتر با هم همکار بودیم تا ایشون رو به جای دیگه منتقل کردن. به مدت ۷ ماهی جز به طور مختصر در جلسات همدیگر و ندیدیم و باز هم حتی سلام نمی کردیم، من به ایشون علاقه داشتم، آیدی اینستاشو پیدا کردم و چندتا سوال درباره استخدام ازش پرسیدم، بعد از یکسال دوباره همکار شدیم، این بار من باهاش سلام علیک کردم، از لحاظ کاری هوای منو داشت، شروع کرد به پست عاشقانه گذاشتن تو اینستا، سرکار فقط تایم صبحونه بود، که می تونستیم با هم باشیم، یکی دوبار وقتی اون سر صبحونه بود من هم برا صبحونه رفتم و از اون به بعد وقتی من می رفتم برا صبحونه اون هم می اومد، دو سه هفته بیشتر با هم نبودیم که مدت قرارداد من تموم شد و تمدید نکردن و من بیکار شدم، این اتفاق خیلی غیر منتظره بود خیلی از این اتفاق ناراحت شدم بقیه همکارا منو دل داری می دادن و هم دردی کردن ولی این آقا هیچ هم دردی نشون نداد
با این داستانی که براتون تعریف کردم به نظرتون ایشون علاقه به من داره یا نه؟
دیگه سرکار نمی رم و شخص قابل اعتمادی برای پرسید نظر ایشون هم نیست، چیکار کنم برای فهمیدن نظر، و جذب بیشتر؟
آیا وقتی اون متن های عاشقانه می زاره اینستا من هم اینکار و بکنم؟
ممنون می شم اگه راهنمایی کنید
با او قطع رابطه کردم تا بیشتر جذب شود و همینطور هم شد ولی از این میترسم ک با ادامه رابطه باز هم به هدفم نرسم .ایا منتظر بمانم ک ازم خواستگاری کند.۲ ماه از اشناییمون میگذره شغل ازاد داره و میتونه مستقل بشه.یا رابطه رو قطع کنم
دختری۱۹ساله هستم
چندماهی هس ک با ی پسررابطه ی سالم دارم.
قصدمون ازدواجه.هم من هم اون
درباره همه ی مسائل و مشکلات صحبت کردیم.همه چیه همو پذیرفتیم و بعدش ب عشق وازدواج فکرکردیم.الانم همه چی خوبه.ولی من ی مدت خیلی بهش ابراز علاقه کردم.اونم استقبال کردوازم ممنون شدکه بهش میگم.ولی میترسم باعث شده باشه ک سرد بشه.الان چیکارکنم؟
من یه دختر دانشجوی ۲۰ ساله هست
مدتی هست که جذب پسری شدم که از خودم ۳سال بزرگتره
توی یه خانواده ی مذهبی بزرگ شدم و اون آقاهم پسر معتقدی هست
بعلاوه نسبت ب هم مختصر آشنایی داریم ،جدا از هم دانشگاهی بودنمون،
از اونجایی ک ایشون فوق العاده پسر سخت کوشی هستند و از اعتماد ب نفس بالایی برخودارند و تقریبا ۸۰درصد ملاکهای مدنظر من رو دارند من روز ب روز بیشتر بهشون علاقه مند شدم
تا بحال هم فکر میکنم ایشون متوجه علاقه ی من شدند ،و البته خودمم بصورت غیر مستقیم تلاش کردم تا متوجه بشن
البته ایشون میدونن ک من طالب رابطه ای خارج از چهارچوب دین و خانوادم نیستم،و تا بحال هم هیچ رابطه ی خاصی نداشتیم،حتی از روی شرم و حیا وقتی از کنار هم رد میشیم من سرمو پایین میندازم و رد میشم
ایشون پسر سربزیری هستن اما بعضی اوقات متوجه سنگینی نگاهشون شدم،و حتی ب گوشم رسیده ک وقتی من از کنارشون رد میشم توجهشون جلب میشه ،اما اگ خودم هم نگاه کنم سرشونو پایین میندازن
ایشون هیچ وقت ب من ابراز علاقه ی مستقیم نکردند و حتی من بعید میدونم علاقه ای هم باشه ،اما امیدوارم،و قصدمم ب جز ازدواج چیزی نیس
دختری هستم ک از بچگی توانایی پنهان کردن احساسم رو نداشتم،من باب مثال خطاب ب ایشون گاهی توی اینستاگرام متنایی رو میزارم استوری و همیشه هم سین میکنن،و ب سبب آشنایی ک خدمتتون عرض کردم ب گوشم رسیده ک ایشون در مواردی متوجه شدن ک منظورم چی بوده
گاهی اوقات هم متن ها و مطالب عاشقانه ای در صفحشون ب اشتراک میزارن ک نشونه ای نمیدن ک خطاب ب چ کسی هست،اما دوستان و آشنایان همه متعجب میشن،چون ایشون زیاد اهل این چیزا نیست و بیشتر ب کارش توجه داره
نمیدونم اینکه ایشون متوجه علاقه ی من شده درست بوده یا ن؟
ناگفته نماند من احساسم رو با خانواده ام درمیون گذاشتم،البته سرزنش نشدم ،فقط بهم توصیه کردن صبور باشم،…
سلام
من ۱۴ سالم هست و مدتی هست که از یک پسر خوشم میاد. هرشب خوابشو میبینم و… تقریبا هفته ای یک تا دوبار اون رو میبینم. همش سعی میکنه خودشو داخل مرکز دید من قرار بده و هر وقت نگاهم بهش میخوره داره نگاهم میکنه. یه بار هم که نشسته بود کنار مربیم و بابام داشت با مربیم صحبت میکرد اون همینطور منو نگاه میکرد و من فقط یک نگاه در حد یک ثانیه بهش کردم. برق عجیبی تو چشماش بود. البته شاید از نظر من. به فکر ازدواج و… هم نیستم صرفا جهت دوست بودن. به نظر شما چجوری به صورت غیر مستقیم بهش بفهمونم دوستش دارم اخه تا حالا باهاش هم صحبت نشدم.
خسته نباشید، ممنون
سلام پسری ۲۲ ساله هستم و دانشجو هستم و کار هم میکنم تازه گیا عاشق دختری شدم که میدانم واقعا عشق است و زندگی من از لحاظ عاطفی ضعیف بوده تا حالا و جرعت اینو ندارم بهش بگم عاشقش هستم و این داره عذابم میده دوس دارم به خودم آسیب بزنم حس میکنم کسی درکم نمیکنه و این هایی که میگن عشق مسخره هس به نظرم چیزی از عاشقی نمیدونن و لذت میبرم که خودمو نابود کنم به خاطر دختری که دوسش دارم من اهل دوس دختر نیستم با اینکه شرایطش خیلی مهیا بوده برام نمیدونم چیکار کنم میترسم از اینکه نتونم اون دخترو خوش بخت کنم حاضرم دنیا رو نابود کنم کسی برایم مهم نیست حتی بعضی موقا دوس دارم گریه کنم تا الان متوجه نگاه های خیلی از دختر ها به خودم شدم ولی من فقط و فقط عاشق اون دختر هسم دارم جنون میگیرم و دوس دارم خودمو بد بخت کنم چون معنی زندگی رو تازه درک کردم از شما کمک میخاهم
سلام
اگه بهش علاقه دارید و فکر می کنید مورد مناسبی برای شماست تنها راه رسیدن بهش اینه که ازش خواستگاری کنید. اینکه بگید عاشقش هستید یا هر کار دیگه فایده نداره. ازش خواستگاری کنید و تمام تلاشتون رو برای به دست آوردنش بکنید. البته سعی کنین این دلبستگی رو کمرنگ کنین؛ چون اگه به هر دلیل بهش نرسین به مشکل می خورین ولی اگه این احساس رو کمرنگ کنین بعدا راحت تر می تونین باهاش کنار بیاین.
پیشنهاد می کنم حتما حضورا هم به یک مشاور مراجعه کنید.
چیمیگی
راستی یادم رفت بگم اون پسر به من میگفت خیلی دوست دارم ولی از وابستگی و دلبستگی خوشم نمیاد و ادمی هستم که دیر متقاعد میشم و زود دلبسته
ببخشید میشه یکم معنی رفتار و حرفاشو یکم واضح به من توضیح بدید ؟ من چیزی نمیفهمم بخدا قاطی کردم
سلام
ظواهر نشون میده که ایشون در ابتدا قصد دوستی با شما رو داشته ولی وقتی دیده به شما دسترسی نداره این ارتباط رو به بهانه های مختلف قطع کرده. اصلا بویی از عشق و علاقه هم در این ارتباط به مشام نمیرسه. به نظرم بهتره بهش فکر نکنین؛ چون فقط خودتون رو اذیت می کنید.
من اونو دوسش دارم ولی تاحالا فقط از هم دیگه چن تا عکس دیدیم و همدیگرو ندیدیم
یه خط داره که میگفت به اون پیام ندم یه بار که به اون دادم کلی تند باهام حرف زد که دوستش دیده و براش شر شده
الان بعد از اخرین پیغامش که گفت چن وقت دیگه خطه جدیدشو درست میکنه هیچ خبری نیست
تنها خطی که ازش دارم الان همونه که گفت بهش پیام ندم .و اون بارها به من گفت دوسم داره به عنوان دوست ولی اخرا به عنوان دوستشو که نمیگفت من بحثو عوض میکردم نمیدونم ناراحته از دستم چشه اخه
دقیقا وقتی هم رفت که میخواستم بهش بگم منم دوسش دارم
لطفا راهنمایی کنید
ولی من بحثو عوض کردم و اون هم اولش کمی اوقات تلخی کرد بعدش استقبال کرد
اون خیلی دوگانه رفتار میکنه بعضی وقتا به شوخی فحش میده و مسخرم میکنه و اگه ناراحت بشم میگه مگه ناراحت شدن داره .باشه
نمیدونم منظورش از اون باشه چیه
ولی وقتی ۱هفته نیومد با اون خطش من رفتم به اینستاش پیام دادم که گفت پیام ندم ممکنه کسی ببینه چون گوشی خودش داغون شده الان حسابای مجازیش تو گوشی مادرشه
بنظرتون الان من رفتم بهش پیام دادم طاقچه بالا گزاشته؟ اخه فقط یه مدت خودش میومد پی ویم بعدش گفت تو کوچیکتری تو اول همیشه بهم پیام بده منم گفتم نمیدم اونم یه مدت لج کرد و پی ام نمیداد تا من پیام دادم گفت همیشه تو اول پیام بده اخرین روزا هم اومد که با خطش بود اومد گفت سلام کاری نداری گفتم کجا گفت من کار دارم تو کارم نداری
بعدم گفت اولا من پیامنمیدادم حالا تو پیام نمیدی و بای
اصلا معنیه رفتاراشو نمیفهمم اولا که دوست شدیم من با یه سری مدارک جعلی بهش ثابت کردم تومور مغزی دارم اونم به گفته خودش با تمام بی احساسیش گریه کرده و وقتی هم که من بهش گفتم سرکاری بود کلی فحش بهم داد البته این بعد از ابراز علاقه اش بود
وقتی گفت به اینستاش پیام ندم من شبش که دیروز باشه شمارمو براش فرستادم و دلیت اکانت کردم چون به اکانت اینستا احتیاج نداشتم .من بارها کلی بهش توهین شخصیتی کردم و خواستم کات کنم ولی اون بحثو عوض کرد این اخرا خوب شده بود ولی من که به اینستاش پیام دادم گفت پیام نده خیلی بهم برخورد با اینکه ما هرکودوممون هر وقت کار داشتیم به هم میگفتیم پیام نده کار دارم و هیچ کودوممون ناراحت نمیشدیم ولی دوستم میگه اون الان طاقچه بالا گزاشته برام .یا فک میکنه دوست مسرام ته کشیدن بعد ۱هفته یادی از اون کردم نمییییدونم واقعا باید چیکار کنم اصلا هم نمیتون فراموشش کنم
الان بنظرتون اصلا دوباره میاد پی ویم اگه خط گرفت؟
اینم بگم که اون خیلی مثبت و بچه ننه اس به قدری که با ۱۷سال سن اکانت اینستا و تل رو ۶ماهه پیش فعال کرده و گوشیش هم دکمه ای بوده
لطفا بگید این رفتار ها چیه من به هر کی گفتم گیج شد و گفت اون پسرو نمیفهمه
لطفا کمک کنید دوستان
خیلیییی بحال بود!!
دخترم هنوز مونده ازین احساسات و تجارب رو بدست بیاری!
بیخیال!
دلم درد گرفت از خنده
برید درستونو بخونید بجای این کارا
سلام
من۱۹سالمه و به پسرهمسایمون علاghه دارم احساس میکنم ک اونم به من بی میل نیس…بنظرتون من بارفتارم نshون بدم ک ازsh خوshم میاد یانه؟؟و از کجا مطمعن بshم ک اونم بمن حسایی داره؟؟
سلام
همینکه با ایشون همسایه هستین و گاهی اوقات شما رو می بینه کافیه که اگر نظری به شما داشته باشه اقدام کنه؛ یعنی اگه در ایشون علاقه ای وجود داشته باشه حتما اقدامی انجام خواهد داد و اگر هم علاقه ای وجود نداشته باشه رفتارهای شما بی فایده خواهد بود.
طرح غیرمستقیم یکی از خواستگارها برای مادر یا خواهرش زودتر میتونه حس ایشون به شما رو نشون بده؛ چون اگه حسی داشته باشه حتما از طریق خونوادش منتقل می کنه تا شما رو از دست نده
با سلام
من تقریبا دو سال است که با آقایی که الان دانشجوی دکتری در خارج از کشور هستند آشنا هستم. اوایل که ایران بود ما با هم زیاد ارتباطی نداشتیم و رابطمون در حول پایان نامه بود تا اینکه بعد ایشون به خارج از کشور رفتن و رابطمون تازه شکل گرفت و الان با هم خیلی صمیمی هستیم. بیشتر من جویای حالش هستم چون ایشون خیلی مشغله درسی داره. من خیلی دوستش دارم و احساس میکنم ایشون هم به من علاقه منده ولی حرفی از ازدواج تا حالا با من نزده. درسش هم سه سال دیگه تموم میشه و احساس میکنم با توجه به اینکه دانشجو هست و خارج از کشوره، الان امادگی ازدواج نداره. من باید چکار کنم. آیا همچنان باید منتظرش باشم که درسش تموم بشه و شاید روزی ازم خواستگاری کنه؟ خیلی پسر خوبیه و دوست دارم باهاش حتما ازدواج کنم. لطفا مرا راهنمایی کنید چگونه میتونم تکلیفمو روشن کنم
سلام
قطعا اینکه بخواین ۳ سال منتظر ایشون بمونین به صلاح نیست؛ چون هیچ ضمانتی وجود نداره که بعد از سه سال ایشون از شما خواستگاری کنه و بخواد با شما ازدواج کنه. تنها راه اینکه تکلیف خودتون رو روشن کنین اینه که ببینین همین الان نظرش در مورد شما چیه؟ شاید ایشون اصلا تمایلی به ازدواج با شما نداشته باشه و همینکه شما بیشترش خبرش رو میگیرید می تونه نشونه ای بر ای مسئله باشه. برای اینکه بفهمید نظرش نسبت به شما چیه بهش بگید این رابطه آینده مشخصی نداره و به نظرم اگه تمومش کنیم بهتره. اگه قبول کرد بدونین که از خداش بوده و اگرم قبول نکرد باید دید چی میگه. یا صرفا شما رو به خاطر دوستی و پر کردن اوقات فراغتش می خواد و یا اینکه واقعا می خواد با شما ازدواج کنه که حتما منظورش رو خواهد گفت. اگه قول ازدواج داد به صرف قول اکتفا نکنید و بهش یک فرصت چند ماهه بدید که دفعه بعد که اومد رسما از شما خواستگاری کنه و …
من دختری ۱۸ساله هستم که مدتیه به پسر یکی از دوستان مادرم علاقه مند شدم و احساس می کنم پسره هم به من علاقه داره. میشه کمکم کنید که چطور به پسره علاقه خودم رو نشون بدم و چطور باعث بشم که پسره هم به من ابراز علاقه بکنه. اگه راهنماییم کنید ممنون میشم
نکات لازم در سوال قبل گفته شد
میشه منم راهنمایی کنید؟؟
ممنون میشم.
سلام
همونطور که در سوالات قبلی گفتم به هیچ وجه نباید شما روی چنین حرکات و رفتاری حساب باز کنید. علاقه دختر قبل از علاقه پسر اگه کنترل نشه می تونه زمینه سوء استفاده های زیادی رو فراهم کنه. بعلاوه اینکه ختم به خیر نشدنش هم آسیب های زیادی برای شما به بار خواهد آورد. لذا اولین قدم اینه که این علاقه رو کمرنگ کنین و اصلا فراموشش کنین.
با توجه به شرایطی که گفتید به نظر می رسه طرف تمایل زیادی نداره؛ چون اگه داشت حتما اقدامی انجام میداد. پیشنهاد می کنم همون راه حل که در سوال بالا مطرح شده رو اجرا کنید و اگه جواب نگرفتید بیخیالش بشید. (استفاده از یک نفر سوم برای معرفی و گرفتن نظر)
پیروز و سربلند
سلام خسته نباشین شرمنده اینجا سوال مطرح کردم عضویت سخت بود
من یه دختر ۲۰ ساله دانشجو قیافم و اندامم خودم دوس دارم خوشگله
من تو کلاسمون از یه پسر حدود۲۴-۲۵ ساله خوشم اومده
من قبل ورود به این دانشگاهم تو اینستا از ایشون چن تا سوال پرسیدم البته فک نمیکردم همو ببینیم (چون منم مغرورم نمیخواستم فک کنه چه خبره که رفتم دایرکت) اون ترم بالایی بود ولی از شانسم زد همون ترم باهاش همکلاسی شدیم
تو کلاس به گفته دوستام نگاهش به من بود چن موردم خودم دیدم البته منم رغبتمو نشون دادم بهش دورادور اینم بگم خیلی خیلی مغروره و منم از اینش خوشم اومده زیااااد
ولی حالا تو تابستون منو انفالو کرده نمیدونم چرا درحالی که خودش درخواس داده بود منم ناراحت شدم
حالا نمیدونم نظر داره نداره من که خوشم میاد ازش ولی نمیدونم چیکار کنم میخوام به دست بیارمش ولی نمیدونم چطوری
سلام
اگه سوالتون رو جداگونه مطرح کنین هم تاپیک سوال کننده خراب نمیشه و هم اینکه خودتون به راحتی به سوالهاتون دسترسی دارین و لازم نیست دنبالش بگردین.
اما در مورد سوالتون باید عرض کنم هیچ کدوم از اینها دلیل بر این نمیشه که ایشون به شما علاقه داره یا بخواد با شما ازدواج کنه. بعلاوه اینکه شما در جایگاه یک دختر باید عزت نفستون رو حفظ کنین و نباید شما پیش قدم باشید. به نظرم اصلا اقدام خاصی لازم نیست از جانب شما صورت بگیره. درسته که شما میگید مورد خوبیه و بهش علاقه دارین ولی صرف این مسئله برای ازدواج و خوشبخت شدن کافی نیست. تنها زمانی ایشون به درد شما می خوره که خودش پیش قدم بشه. بله اگه شما رو ندیده بود اون موقع میگفتیم حداقل جلوش ظاهر شو که ببینه چنین موردی هم هست ولی این مرحله هم گذشته.
بنابراین شما فکرتون رو از ایشون خالی کنین تا بیش از این وابستش نشین؛ چون این وابستگی مشکلات زیادی برای شما ایجاد خواهد کرد. اگه طرف تمایلی به شما داشته باشه و قسمت باشه حتما اقدامی می کنه. اگر هم نباشه که هیچ.
البته تنها یه راه رو من پیشنهاد میکنم که اگه شرایطش هست امتحان کنید. اونم اینه که یک فرد سوم مورد اعتماد پیدا کنید و از اون بخواید بدون اینکه اسمی از شما ببره بره پیشش و شما رو به عنوان یک گزینه مناسب بهش معرفی کنه. این فرد سوم هم می تونه یک همکلاسی ترجیحا متاهل باشه هم می تونه استاد و امام جماعت و مسئول نهاد و … باشه. اگه با این اقدام ایشون تمایلی نشون نداد دیگه تکلیف شما هم روشن خواهد شد.
پیروز و سربلند
سلام من با یه دختری دوست بودم واسه چندماه بهش علاقه مند شدم و بهش وابسته شدم تو دعواها همیشه من پیش قدم میشدم این اواخر احساس کردم داره یخش آب میشه اما الکی الکی رابطه ما بهم خورد الان دو سال میگذره ازون جریان ولی من هنوز تو فکرشم و شمارشو دارم حتی اون هم شمارمو بعد از دوسال هنوز داره نمیدونم چرا جراتشو ندارم که بهش بگم لطفا کمک کنین هدف منم زندگی با اون هست
سلام
اگه هدف شما زندگی با ایشون هست باید این رو در عمل هم برای ایشون ثابت کنید. راه اثباتش هم اقدام رسمی از طریق خانواده است. تنها در همین صورته که یک دختر می تونه به وعده های یک پسر اعتماد کنه.
البته اقدام به معنای پذیرش ایشون نیست و شما باید این حق رو بهش بدید. هر کسی حق انتخاب داره چنانچه برای شما هم این حق وجود داره. اقدام کنید و با کمک خانواده همدیگر رو بیشتر و واقعی تر بشناسید و بعد تصمیم بگیرید و به تصمیم همدیگه هم احترام بذارید.
سلام
صرف دیدن یک نفر در خواب به معنی این نیست که طرف حتما همونیه که شما دنبالش هستین. برای انتخاب همسر و همراه زندگی باید ملاک های خاص خودش رو مد نظر قرار داد و یک انتخاب عاقلانه انجام دهیم تا بتونیم یک عمر عاشقانه زندگی کنیم
سلام
بستگی به نوع رابطه ای که با هم دارین داره و اینکه الان چه رابطه ارتباطی بین شما وجود داره. می تونید مسئله رو بیشتر در یک سوال جدا شرح بدید تا در اولین فرصت پاسخگویی شود
سلام.من یه دختر ۲۶ ساله هستم .در محل کارم دورا دور با پسری اشنا شدم که یک سال از من بزرگتره و خیلی ازش خوشم اومده اما چون خیلی نمیبینمش نمیدونم نظر ایشون چیه در رابطه بامن. علاقمندم که جذبش کنم اما نمیدونم چطوری و یا حداقل اینکه نظرشو بدونم در مورد خودم.از همکاران دیگه میتونم کمک بگیرم اما میترسم جایی بگن و من دوست ندارم کسی مطلع بشه از علاقه من.لطفا راهنماییم کنید.سپاسگزارم
سلام
دو راهی که می تونید امتحان کنید:
۱- یکی از همکاران مورد اعتماد رو پیدا کنید و ازش بخواید غیر مستقیم شما رو به عنوان یک گزینه مناسب برای ازدواج به ایشون معرفی کنه تا ببینه نظرش چیه. البته حتما باید مورد اعتماد باشه تا به قول خودتون جایی درز نکنه
۲- مستقیم یا غیر مستقیم بحث یکی از خواستگارهاتون رو تو محیط کار مطرح کنین و یجورایی بهش بفهمونین که می خواین ازدواج کنین. اگه احساسی نسبت به شما داشته باشه حتما اقدامی خواهد کرد
نکته ضروری: به هیچ وجه خودتون رو وابسته ایشون نکنین تا گرفتار نشین
سلام
وقتی دختری به سمت یک پسر میره طبیعیه که اون پسر تاقچه بالا میزاره و ناز می کنه. لذا تنها راه ممکن اینه که به جای ایشون شما ناز کنی و عقب نشینی کنی. اون وقته که اون خودش واقعیش رو نشون میده و معلوم میشه که چه احساسی نسبت به شما داره. اگه واقعا به شما علاقه داشته باشه به سمت شما خواهد آمد و اگر هم نداشته باشه میزاره میره. البته طبیعیه که معمولا پسرها برای رسیدن به خواسته های جنسیشون خیلی حرفه ای ظاهر سازی می کنن. لذا باید مواظب باشین که گول این ظاهر سازی رو نخورین. فقط در یک صورته که ایشون می تونه به درد شما بخوره و اون اینکه رسما از شما خواستگاری کنه و برای ازدواج پاپیش بزاره. البته اگه شرایطش رو داشته باشه
سلام
بله قطعا همینطوره. شکست عشقی ایشون با دوست دارم هایی که شما الان بهش بگید جبران نمیشه؛ بلکه با عشق و علاقه ای واقعی و با دوام از جانب خودش نسبت به شما یا هر فرد دیگه ای جبران خواهد شد. راه رسیدن به این مسئله هم رفتن به سراغ دوست دختر و ارتباط موقت نیست؛ بلکه این اقدام منجر به شکست های بیشتر و در نتیجه تنباه شدن آینده اش خواهد شد. لذا بهترین کار اینه که اولا شما مواظب باشید مثل او نشیود و خدایی ناکرده روزی با شکست عشقی مواجه نشید ثانیا تکلیف این ارتباط را روشن کنید و اگر قصد ارتباط موقت و دوستی است قیدش را بزنید و اگر هم قصد ازدواج است آن را به مسیر اصلیش باز گردانید با این شیوه که کم کم ارتباطتتون رو کمرنگ کنید و به او بگید ادامه این رابطه به این شکل عاقلانه نیست؛ چون آینده مشخصی نداره و معلوم نیست به کجا ختم میشه. شاید این ارتیاط هم به یک شکست دیگه ختم بشه. لذا بهتره همین الان تصمیم نهایی گرفته بشه و اگه می خواد ادامه پیدا کنه از راهش بریم و اگه می خواد تموم بشه قطعش کنیم و …
پیروز و سربلند
من۱۶ سالمه و یه دختری رو از ته دل میخوامش
اون دختر بعضی وقتا با دوستاش از جلو مغازمون رد میشه البته اینو هم بگم که فهمیدم از یه مدرسه تیزهوشان میاد . لطفا راهنمایی کنید که چطور باید بهش ابراز علاقه کنم و شمارمو چطوری بهش بدم!
مرسی فقط
سلام
ارتباط گیری از الان با ایشون با هدف ازدواج نه تنها فایده ای ندارد بلکه مشکلات شما رو زیاد خواهد کرد و آخرش هم به ازدواج ختم نمیشه.
بهتره چند سالی صبر کنید تا شرایط سنی شما فراهم بشه و اون موقع به دنبال فرد مناسبی برای ازدواج باشید تا مشکلی برای شما پیش نیاید.
پیروز و سربلند
سلام
ابراز این علاقه کمکی به شما نمی کنه و بلکه مشکلات زیادی برای شما ایجاد خواهد کرد؛ چون از دو حال خارج نیست. یا ایشون کلا از شما جدا میشه و به قول خودتون حتی با شما رفت و آمد هم نمی کنه و یا اینکه از این مسئله استقبال میکنه و رابطه دوستی شما شکل می گیره. در این صورت نیز تازه شروع مشکلاته و روز به روز که می گذره تا به شما به سن مناسب ازدواج برسید به همون اندازه احتمال ازدواج شما با ایشون کمتر خواهد شد که توضیح مفصل داره و من ازش خودداری می کنم.
بهترین کار ممکن اینه که اگه فکر می کنید دختر خوبیه و مورد مناسبی برای شماست فعلا بیخیالش بشید و ازش دوری کنید. اجازه بدید چند سال دیگه بگذره تا هم شما و هم ایشون به یک سن مناسب برسید و اون موقع برای به دست آوردنش اقدام کنید. قطعا اگه بنا باشه ایشون به شما برسه تنها در همین حالته که احتمال به وقع پیوستنش خیلی بیشتره.
اگه نیاز به سوال و جواب بیشتر داشتید لطفا از طریق بخش ارسال سوال اقدام کنید تا تاپیک سوال کننده بهم نریزه.
پیروز و سربلند
اون از همه لحاظ از نظر من خوبه از هر لحاظ… لطفا کمکم کنید که چطور بهش ابراز علاقه کنم.?عشق یه طرفه من باید دو طرفه شه ب کمک شما کمک کنید …
سلام
اگه فکر می کنید ایشون مورد خوبیه و تا حدودی نظر زن دایی و دایی شما روی شماست، بهترین کار اینه که از ورود مستقیم و طرح مسئله با پسرداییتون خودداری کنید و به جای اون سعی کنید با بیشتر ظاهر شدن پیش ایشون و خونوادش و داشتن رفتار خوب نظر اونها رو بیش از پیش به خودتون جلب کنید؛ چون اگه بخواین این مسئله رو با خودشون مطرح کنین اولا ممکنه ایشون با این کار نگاهش نسبت به شما عوض بشه و پیش خودش بکه چه دختر سبکی که اول اقدام کرده ثانیا بر فرض که ایشون قبول کنه و ارتباط شکل بگیره، غالب خانواده ها با ازدواج دختر و پسری که باهم رابطه دارن و عاشق هم هستن به دلایل مختلف مخالفت می کنند. ثالثا شکل گیری عشق و علاقه مانع از شناخت درست و تصمیم عاقلانه است و …
سلام
از بخش ارسال سوال اقدام کنید. لطفا اطلاعات تکمیلی مثل سن و تحصیلات و شرایط شغلی و خانوادگی خودتون و طرف مقابل رو اگه می دونید بگید تا پاسخ مناسب به شما داده بشه
پیروز و سربلند
سلام
اتفاقا اگه بیشتر به مسئله توجه کنید متوجه خواهیم شد که همه فرهنگ ما به نفع خانم هاست. اینکه آخرین حرف رو تو ازدواج دختر باید بزنه نشون میده که نظر اون فصل الخطابه و اگه تمام عالم و آدم موافق باشن ولی اون مخالف باشه هیچ کاریش نمیشه کرد. اینکه خداوند طبیعت انسان ها رو طوری آفریده که مرد طالب باشه و زن مطلوب نشان از توجه ویژه خالق هستی به خانم هاست؛ چون همیشه این مرده که باید ناز زن رو بخره و به دنبالش بره.
البته قبول دارم که امروزه به دلایل مختلف حرکت طبق روال طبیعی با مشکلاتی مواجه شده و بعضا مرد ها دنبال طبیعت زنانه و زن ها دنبال طبیعت مردانه هستند. امیدوارم که این روال ادامه پیدا نکنه تا بیش از این گرفتار مشکلات و عوارض اون نشیم
من ی دختر۱۶ساله ام…
ازسن۱۱سالگی عاشق۱پسر شدم
و کمتراز۱سال باهم رابطه داشتیم
اون اولش از روسرگرمی باهام بود
ولی بعدش بهم علاقمند شد و بهم وابسته هم شد
بعد از یک سال بخاطر حرفای غلط دیگران باعث شد ازهم جدابشیم
اون هروقت منو میدید باغم و بغض بهم نگاه میکرد….
۵نفر دختر بودیم ولی اون فقط ب من نگاه میکرد…
تااینکه تصمیم گرفتم فراموشش کنم و برای فراموشیش به طور خیالی پسرهمسایمونو عشقم تصور کردم
وفقط بهش نگاه میکردم.
تمایلی بهش نداشتم.ولی با بتلقین و احبار کم کم خودمو بهش عادت دادم..ولی هرگز نتونستم ب عشق برسم….
یک بار تو خیابون هم عشقمو دیدم هم پسر همسایمونو.
تصمیم گرفتم ب عشقم زنگ بزنم
اون فوری حواب داد
وخیلی تمایل داشت،خیلی مهربون و صبورتراز قبل شده بود
و اما شکی که من نسبت به اون و دختر همسایشون داشتم
و شکی ک اون نسبت ب من و پسرهمسایمون داشت..یا بهتره بگم بی اعتمادی باعث شد بعد از۲ماه رابطمون ازهم بپاشه
الان باید چیکار کنم ….
من اونو برای همیشه میخوام…
برای زندگی،ازدواج
من نزدیک ۵سال بهش وفادار بودم و بازم میمونم
بخاطر اون ب هیچ پسر دیگه ای نگاه نکردم
لطفا کمکم کنید
سلام
سوال شما نیاز به پاسخ مفصل داره. لطفا از قسمت ارسال سوال نمایید.
با تشکر
هرچقد بزرگتر بشی میفهمی که ممکنه اونی نباشع که تو میخایی اگه دوست داشته باشه بخاطرت یه اقدامی انجام میده یا حداقلش یه پیام ک پشیمونم میداد اگه اینگونه نیس فراموش کن و زندگی بخاطر صبر کردن برای کسی که شک ایندت باهاشه خراب نکن
سلام
بستگی داره هدف شما از برگشتن ایشون چی باشه. اگه به فکر یک ارتباط دائم هستین و نمی خواین گرفتار عشق های بی سرانجام بشین یه راه وجود داره و اگر هم صرفا دوست دارین به طور موقت با هم باشین و بعد هم هر کدوم برین دنبال زندگیتون یه راه دیگه