زندگی با مادرشوهر

زندگی در کنار مادرشوهر

سوال

سلام

من و همسرم ۳ سالی است که ازدواج کرده ایم و با هم مشکلی نداریم تنها مشکل ما مادرش است که از اول می‌خواست با ما یکجا زندگی کند و من موافق نبودم البته شوهرم هم می‌دانم دوست ندارد ولی از آنجا که مادرش تنهاست و شوهرم تک فرزند است آیا او می‌تواند مرا مجبور به زندگی و نگهداری از مادرش کند؟ من چه جور می‌توانم از این مسئله جلوگیری کنم چون زندگیمان همه‌اش سر این مسئله در جدال است لطفا مرا راهنمایی کنید باتشکر

جواب

سلام

ایشون نه شرعا و نه قانونا نمی‌تواند شما را مجبور کند که مادرش را نگه دارید ولی به نظر من شما بهتر است به این مساله نگاه اخلاقی داشته باشید و سعی کنید خود را راضی کنید که مادرش همراه شما باشد؛ چون این کار از نظر اخلاقی بسیار پسندیده و مورد رضایت خداوند متعال است و خدا عوض کار خیر را می‌دهد علاوه بر اینکه دعای خیر او هم به زندگی شما رونق می‌دهد.

مطلب دیگر اینکه: اگر این موارد در شما انگیزه ایجاد نمی‌کند به این فکر کنید که از هر دستی بدهید از همان دست می‌گیرید؛ یعنی اگر نگذارید پیش شما بیاید ممکن است در آینده اگر بخواهید با پسرتان زندگی کنید همین مساله سر خودتان بیاد و عروستان مخالفت کند و شما مثل مادر شوهرتان مجبور شوید تا اخر عمر تنها بمانید.

صرف نظر از موارد بالا اگر به هیچ وجه نمی‌خواهید ایشان پیش شما بیاید در مورد اینکه چه طور از این امدنش جلوگیری کنید عرض می‌کنم: مسلما اینکه سه ساله نتوانسته بیاید بخاطر مخالفت شما بوده پس همین ممانعت می‌تواند ادامه پیدا کند؛ منتها مشکلی که هست این است که سر این مساله دعواتان می‌شود پس اگر می‌توانید کاری بکنید که از این به بعد سر این مساله دعواتان نشود مثلا اگر همسر شما خواست در این مورد حرفی بزند شما با ارامش به او بگوئی ما در این مورد حرفهایمان را زدیم و دوباره شروع نکن، پس کاری که باید بکنی این است که نگذاری جر و بحث پیش بیاید و حتی اگر همسرت شروع کرد تو ادامه ندهی یا کلا سکوت کنی تا زودتر آرام شود.

البته اگر هم نتوانی به طور کلی از جدال جلوگیری کنی و بعض اوقات هم دعوا شود اشکال ندارد چون مهم این است که تو را به هدفت می‌رساند لذا باید وجود این دعوا و جر و بحث‌ها را فعلا در کنار زندگی به عنوان دوای تلخ قبول کنی تا بلکه همسرت با گذشت زمان خسته شود و دیگر دعوا نکند.

حرف اخر اینکه: اگر می‌خواهی همسرت زودتر خسته شود و دعوا را تمام کند، طوری برخورد کن که همسرت احساس کند مرغ یک پا دارد و به هیچ وجه راضی شدنی نیستی و هرچه زودتر به این احساس برسد و از راضی شدن تو نا امید شود زودتر موضوع را رها می‌کند.

موفق باشید

۳ دیدگاه

  1. سلام من سه سال است که با پسر خاله ام ازدواج کردم و با مادر شوهر و خواهر شوهرم تو یه ساختمان هستیم ، اول من فکر کردم چون خاله و دختر خاله خودم هستن مشلی نداریم تا این که از نظر اقتصادی مشکل پیدا کردیم یک سال مجبور شدیم خانه خودمان را به اجاره بدهیم و خودممان پیش مادر شوهر زندگی کنیم ، حال من با مادر شوهرم به خاطر نظافت بحثمان شد ، من هرررررچه نظافت میکردم عمدا همه جا را به هم میریخت هر روز مهمانی میداد بایید من جلو مهمان هاش کار میکردم بعد آخر سر هم اصصصصلا نه تشکری نه چیزی پیش همه مهمان ها میگفت خودم همه کارها را کردم و شخصیت من رو تخریب میکر ، دیگه منم از اون به بعد سکوت کردم نه زیاد کار میکردم نه زیاد باش حرف میزدم تا اینکه صداش در اومد و کلی بدو بیرا بهم گفت و دخترشم آمد بالا کلی به خانواده پدرم توهین کرد ، الانم که یه سال ازش گدشته خییییلی باهام سر سنگین هستن با وجود اینکه اونا بهم بی احترامی کردن خب منم نزدیک یک ماهه نرفتم پیش مادر شوهرم

    مشکل دیپه اینجاست که شوهرم خییییلی وابسته خونوادشه این کارش عصابمو خییییلی خورد میکنه هررررر شب منو تنها میزاره یا خونه مادرشه یا خونه خواهرشه… دیگه کلافه ام از این کارش ، باید چطور رفتار کنم؟؟؟

    • کارشناس ازدواج و خانواده

      سلام

      سوال شما نیاز به بررسی و پاسخ تفصیلی دارد. لطفا از طریق بخش ارسال سوال، سوالتان را مطرح کنید تا در اولین فرصت پاسخگویی شود.

      با تشکر

      • وای نگو منم مشکل تورودارم البته هیچ زندگی بدون مشکل نیست ماکه نمیتونیم بخاطر ی سری ادمازندگیمونوتباه کنیم ماهم دریک ساختمان زندگی میکنیم ومادرشوهر وبرادرشوهرم همش رومخمن شوهرمم خیلی بهشون توجه میکنه انقدکه هرروزبایدبره ببینتشون اگ ی روزنره هی زنگ میزنن چی شده پس چرانیومدی فلان زنت نمیزاره وازین حرفا…خلاصه. بگم مشکلی که من باهاشون دارمو خیلی سعی کردم حل کنم اما مرغ شوهرم ی پاداره میگه اونا خونوادمن دلم میخوادبیشترببینمشون وایناهرجاهم تاحالارفتیم چ تونامزدی چه الان که یه ساله ازدواج کردیم زنگ زده اونام اومدن ارزوبدل موندم یه جا دونفری بریم.دلم واقعاازدستشون خونه نمیدونم چیکارکنم.وقتی هم میگفتم اول میگفت اوناماشینشونوفروختن چی میشه بیان جای ماروتنگ میکنن!!الانم که ماشین گرفتن. بیرون نمیرن فقط بامامیان.یه بارخریدداشتم گفتم بیا خودمون بریم گردش نمیریم که مامانش زودپریدگف پس بزاماهم اماده شیم بیاییم همش تقصیرشوهرمه انقدبهشون روداده پررو شدن.قبض تلفن خودشون بیشترازمامیادولی هرسری قبض مارو ورمیدارن کلی پیش شوهرم منوسرزنش میکنن چرابه فکرزندگیت نیستیوفلان خلاصش بگم مشکل مایکی دوتانیس که فقط ازخدامیخوام به هماه جوونایی که درکنارمادرشورهستن مجبوری..یه خونه دورازاونجابده تابلکه یکم فاصله محبت زنوشوهراروبیشترکنه.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

bigtheme