خانه / آخرین سوالات کابران / از ارتباط کاری همسرم با دخترها ناراحتم
ارتباط کاری همسر با خانم ها

از ارتباط کاری همسرم با دخترها ناراحتم

سلام روز بخیر

مشکلی دارم که به تفصیل خدمتتون عرض می کنم لطف بفرمایید مثل همیشه کامل راهنماییم کنید. خیلی ممنون.

میدونم طولانیه اما با صبر و راهنمایتون من رو از این جهنم فکری نجات بدین.

زنی ۲۹ ساله و دارای مدرک کارشناسی ارشد  اقتصاد هستم.

کمتر۲سال از ازدواجم می‌گذره، با آقایی که شکر خدا اخلاقی خوبی دارن از همه‌جهت. این آقا مربی ورزشی خودم بودند و ازین طریق اشنا شدیم(البته پیششون کمک مربی بودم). اول ازدواج گفتم که با کارکردن‌شون بعد ازدواج با خانم‌ها که البته بیشتر دختر بچه‌های دبستانی هستن، مشکل دارم. اول گفتن نمیتونه بچه‌هایی که اینهمه  براشون ‌زحمت کشیده‌رو ول کنه و در قبالشون مسوله، بعد گفتن کلاس رو به خودم میسپارن و البته خودشون هم دورادور ناظر کلاس هستن.(برداشتم این بود تا وقتی من راه می‌افتم)

من به یکباره شدم مربی حدود ۴۰ نفر هنرآموز قد و نیم قد! هرچی از سختی ها و استرسش بگم کم گفتم اما به خاطر زندگیم تحمل کردم. تا بالاخره راه افتادم و حالا بعد ۲ سال به لطف خدا از بهترین مربی‌های رشته‌مون هستم.

دو تا مشکل دارم که خیلی خیلی داره ازم انرژی میگیره و خوشبختی و آرامش مثال زدنی زندگیمون رو به شدت تحت تاثیر گذاشته:

۱. اینکه آقام گاهی سر کلاس دخترا میان چون خانواده‌ها از اول ایشون رو مربی بچه‌هاشون میدونن و خودشون هم به بچه‌ها وابسته‌ن و نمیتونن به راحتی حتی‌بعد از گذشت دو سال ازشون دل بکنن.

این‌موضوع باعث میشه احساس کنم من رو لایق جایگاهی که هستم نمیدونه و نمی‌تونه بهم اعتماد کنه و البته این دو مربی بودنه باعث میشه کنترل بچه‌ها برام سختتر بشه، چون شاید طبیعی باشه که ندیده و نشنیده به تواناییهای مربی مرد بیشتر اعتماد کنن تا مربی زن. من مربیه بدی نیستم‌و خیلی باشگاه‌ها درخواست  دارن براشون کار کنم , حس می‌کنم توی باشگاه خودمون که کار،  تفریح و گاهی سلامتیم رو براش گذاشتم، قدرم رو نمیدونن و این از کارایی و ارامش اعصابم خیلی کم می‌کنه.

۲. بدتر از اون فکر و خیالاتم وقتی با دخترای بزرگتر و گاهی شاگردای دانشجومون کار می‌کنه، سراغم میاد و اذیتم میکنه. قبول کنید جامعه پره آدامای مریضه که شاید یکیشون زندگی من رو گرفتارکنه… به‌خدا دلم خیلی میشکنه این موقعا، شب نخوابیدنا و گریه کردنا و خودخوریها عذاب آوره برام.

در این مورد خیلی صحبت و بحث داشتیم گاهی هم دلگیری.

نمیتونه حسم رو درک‌کنه و بفهمه چقدر این وضعیت برام عذاب آوره . وقتی بهشون میگم فکر‌ می کنم بهم باور نداری، میگن تو خودت به خودت باور نداری.

واقعا مشکل از منه؟من شکاکم یا اون درکم نمیکنه؟چکار باید بکنم؟ لطفا راهنمایم کنید.

خیلی ممنونم

۳ دیدگاه

  1. سلام لطفا کمکم کنید من میخام مشکلم تو سایت مطرح کنم ولی بعد ورود یا ثبت نام هرچقد رمز عبورم رو ک مطمعنم درسته میزنم وای خطا میاد لطفا راهنماییم کنید
  2. کارشناس ازدواج و خانواده

    سلام

    دغدغه شما تا حدودی درسته و با وجود شرایط فعلی جامعه که متاسفانه حد و مرزها خیلی رعایت نمیشه خانواده ها و افراد در معرض آسیب قرار دارن منتها نباید این دغدغه باعث بشه که آرامش از زندگی شما سلب بشه. این مسئله فقط منحصر به همسر شما نیست و تقریبا بیشتر افراد جامعه با اون به نحوی درگیر هستند؛ چون در هر محیطی این شرایط وجود داره و اگه خود فرد مراعات نکنه ممکنه مشکلاتی براش پیش بیاد. فرقی هم بین زن و مرد در این مسئله نیست و هر دو به یک اندازه در معرض خطر قرار دارند.

    با این حال به این نکات توجه کنید:

    ۱٫ یکی از مسائلی که اطمینان خاطر شما را می تواند زیاد کند این است که شما همسری باشید که رضایت شوهر خود را در هر حالی جلب کرده است. اگه همسرتان از شما راضی باشد و نگذارید عشق و علاقه شما بهم کاسته شود به همان اندازه احتمال آسیب پذیری زندگیتان کاهش پیدا خواهد کرد. لذا سعی کنید از هر گونه بحث و جدل و ابراز بی اعتمادی به همسرتان اجتناب کنید؛ چون با این کار بیشتر او را از خود دور کرده و زمینه آسیب را فراهم می کنید.

    ۲٫ درست است که شما الان به یک استاد خوب تبدیل شده اید ولی رسم شاگرد و استادی این است که شما همیشه با افتخار همسرتان را استاد خود دانسته و هیچ ابایی از اینکه ایشان را به عنوان استاد معرفی کنید نداشته باشید. به نظرم اگر بتوانید در کلاس هم اینگونه رفتار کنید نه تنها از جایگاه و شخصیت شما کاسته نمی شود بلکه به عنوان یک فرد قدردان که همیشه احترام استاد را فارغ از هر گونه نسبتی نگه می دارد پیش شاگردان عزیز خواهید شد و آنها هم این رفتار را یاد خواهند گرفت. حتی هر چه شما بتوانید جایگاه ایشان را بالاتر جلوه دهید برای جایگاه خودتان و کلاستان هم بهتر خواهد بود.

    ۳٫ طرح ناراحتی ها و دغدغه ها باید خیلی کوتاه و بدون ابراز بی اعتمادی باشد. به همسرتان ثابت کنید که با او اعتماد دارید و هیچ نگرانی از این بابت وجود ندارد و در عین حال به او بگویید که به خاطر عشق و علاقه زیادی که به او دارید از بعضی رفتارها ناراحت می شوید مثل آموزش به دختران بزرگسال. البته همانطور که عرض کردم خیلی کوتاه و گذرا

    ۴٫ بحث کار و زندگی را کاملا از هم جدا کنید و اجازه ندهید مسائل کاری روی زندگی شما اثر بگذارد؛ چون اینگونه لذت زندگی را از دست خواهید داد. 

    ۵٫ صبور باشید. اینکه همسرتان به خواسته شما توجه کرده و کلاسش را تا حدودی رها کرده اقدام قابل توجهی است و باید این را به او بگویید و قدردانی کنید که به نظر شما اهمیت داده. این کار تاثیر بسزایی دارد. بعلاوه اینکه اگر کمی صبور باشید و حساسیت ایجاد نکنید و بحث و جدل درست نکنید همین مقدار هم بعد از مدتی خاتمه پیدا خواهد کرد.

    پیروز و سربلند

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

bigtheme