سوال
زهرا
خواهشی که دارم این است که نصیحت گونه راهنمایی نکنید. راهی که واقعا درست است و اگر دختر خودتان بود انجام میدادید را بگویید.
من دختری هستم ۲۴ساله که ۱/۵ عقد کرده هستم و بعد ماه صفر عروسیم هست. بنده به لحاظ دینی خیلی مقیدم؛ تا جایی که خیلی کارها و دوستیهایی را میتوانستم قبل ازدواجم انجام بدهم را انجام ندادم؛ چون هم خیلی زیبا هستم و هم با اصالت و هم خانوادهام از لحاظ مالی متمول هستند و خیییییلی زیاد هم خواستگار داشتم. همه میگفتند تو هیچ عیبی نداری. روابط اجتماعیم هم خوب است. خونواده شوهرم هم آشنا بودند و ما ازدواج کردیم.
چند ماه بعد ازدواجم من فهمیدم شوهرم با دوستهای مجردیش (که همه مشروب خور و زن باز) بوده هرسال یا سالی دوبار مسافرت خارج میرفته؛ مثلا تو یک سال دوبار رفته تایلند، آن هم شهر پاتایا. خودتان میدانید چه قدر بده… ولی این را بگویم خودش میگوید برای خنده میرفتیم ومسخره بازی و اینکه شوهرم اهل مشروب اصلا نیست. این خیلی فکرم را ازار میدهد که رابطه جنسی داشته یا نه؟ دارم دیوانه میشوم… از شما میخواهم راهنمایی کنید از کجا باید بفهمم داشته یا نه؟ واینکه این مسئله خیلی برایم مهم است و ازذهنم پاک نمیشود. چکارکنم؟؟ چون من خیییلی پاک بودم و همین جور از خدا میخواستم…
یک مسله دیگر اینکه تازگی متوجه شدم که قبل از ازدواج با دختری دوست بوده که به شدت برای ازدواج او را میخواسته و حتی به خواستگاری هم رفتند؛ ولی مادرشوهرم میگفت چون دختره بدجنس بود، هر کار کرد من دیگر نرفتم خواستگاری. مثل اینکه شوهرم با خانوادش ناراحتی شدید میکند و دعوا. (مادر شوهرم و کلا خانواده آنها ادمهای خوبی هستند و این را از بدجنسی نگفتند) این برای من خیلی گران تمام شد که قبلا یکی را میخواسته؛ ان هم شوهر من که کلی با دوستیهای دختر پسرها مخالف است…!!! نمیدانم چه جوری از او سوال کنم؟ به نظرتان چی از او بپرسم و چه کار کنم که اطمینان از او حاصل کنم؟؟
مسئله دیگر اینکه شوهرم در نمازش کاهل است… و کلا بیشتر در هر زمینهای به من سخت میگیرد تا خودش… مثلا سر ارایش کردن با من جنگ و دعوا میکند که حتی عروسی میرویم میگوید ارایش نکن (میگه چون خوشگلی، قشنگتر میشی و همه نگات میکنند. میخواهم مال خودم باشی)
ولی همین چند شب پیش رفتم گوشیش را دیدم. پر بود از عکسهای مستهجن و واقعا شرم اور… وقتی به او میگویم -نمی دانم راست میگوید یا نه- میگوید دوستم برایم ریخته. این کار را یک بار دیگر هم کرده بود که من هیچی نگفتم و پاک کردم؛ ولی کلا از آن ادمها است که اصلا زیر بار نمیرود و سریع داد و دعوا میکند که ادم را از کارش پشیمان کند… به قول خودش دیوار حاشا بلند است….
خلاصه یک روز خانه مادرشوهر که بودم، این عکسها را دیدم و چون خیلی ناراحت بودم مادرشوهرم قسمم داد بگویم من هم گفتم (شوهرم خیلی احترام باباش را دارد) انها به جانبداری من و کار اشتباه بچه شان با او حرف زدند. نتیجه این شد که پاک کرد؛ ولی اقای ایمانی؛ من اصلا دیگر به همسرم اعتماد ندارم؛ چون شده جلو خودم فیلمهای غیراخلاقی میبیند؛ البته تا دید من ناراحت میشوم جمع کرد، ولی حس میکنم به دور از چشم من میبیند. الان هم چون کارشان وسیع است، خیلی جاهای خالی دارند که هرکار بخواهد بتواند انجام بدهد… اطمینان دارم الان عکسها را پاک کرد از گوشیش؛ ولی دوباره میرود تو سایتها و پیدا میکند. درضمن من در دعوا هی به او گفتم میدانم خودت ریختی تو گوشیت، او هم گفت اره اصلا خودم ریختم. برو هرکار میخواهی بکن. من خیلی گریه کردم. چند شبه کارم شده گریه… دلم برای پاکی خودم میسوزد.
اینم بگویم خیلی دوستم دارد و همه کاری برایم میکند؛ ولی از آنها نیست که خیلی نشان بدهد… ولی این چه دوست داشتنی که من همهاش عذاب دارم؟؟
اینها را نمیتوانم به خانواده خودم بگویم… چکار کنم؟ منم دوستش دارم ولی دارم از او سرد میشوم. با این کارها و شنیده ها… تو رو خدا یک راه حلی نشان بدهید که لااقل بفهمم چه کاره بوده و از این فکر وعذاب روحی نجات پیدا کنم… اگر میشود بگذارید بچهها نظر دهند و خودتان هم حتما راهکارتان و را بدهید. خواهشا نگویید بیخیال شو؛ چون نمیشود؛ ذهنم الوده شده با این کارها.
پاسخ:
سلام
هیچگاه خدای نکرده بخاطر پاکی و صداقت و حیایی که در طول زندگیتان داشته اید پشیمان یا سرخورده نباشید و همیشه خدا را شاکر باشید و از او بخواهید در ادامه مسیرتان کمک به حالتان باشد و اینکه بتوانید دیگران را نیز دستگیری کنید و آنها را نیز با خودتان همراه کنید.
به نظر میرسد کمی برای دانستن این موارد و… دیر شده باشد؛ چون یک سال و نیم از عقد شما میگذرد و در آستانه عروسی هستید. به عبارت دیگر باید زودتر از اینها به فکر حل این مسائل میافتادید که البته فکر میکنم بعضیهاش را دیر فهمیدید که خب شما تقصیری ندارید چون شاید نمیشد که بفهمید.
اینکه شوهرتان با وجود دوستان بدی که داشته، مثل آنها نیست خیلی خوب است.
در مورد اینکه رابطه جنسی داشته یا نه یک مسئله است؛ و اینکه آیا شما باید بدانید یا نه مسئله دیگر.
هر انسانی ممکن است در طول مسیر زندگیش اشتباهات و خطاهایی از او سر بزند که بعدا پشیمان و نادم و از کرده خودش توبه کرده باشد؛ پس تجسس در آنچه که گذشته و تاثیری در زندگی آینده ندارد، کاری عبث و به نوعی گناه است و ممکن است طرف برای شما که مخلوق خدایید اعتراف به گناه کند و این خود گناهی دیگر است.
در مورد دانستن گذشته و گناهان گذشته و… این چیزها نه تنها دردی از شما دوا نمیکند بلکه اضطراب و استرس شما را افزایش میدهد. ضمن اینکه تجسس در زندگی محسوب میشود و این خود از گناهان کبیره است. لذا باید حمل بر صحت کرد و به فکر حال و آینده که قرار است با هم زندگی کنید باشید.
این کلیاتی که عرض شد را حتما مد نظر داشته باشید و اگر میبینید ایشان از گذشته خودش چه گناه کرده باشد چه نکرده باشد (مانند داشتن دوستان بد و…) پشیمان است و دیگر سمت آنها نمیرود و با ازدواج با شما مسیر زندگیاش را عوض کرده و کم کم به زندگی سالم را آورده، شما هم کمکش کنید. ضمن اینکه این فرایند زمان بر هست و کم کم اتفاق میافتد؛ فقط کسی باید کنارش باشد که کمکش کند و با چیزهای خوب او را هم سرگرم کند و هم مزه برنامههای خوب را به او بچشاند.
اما اگر خدای نکرده توبه نکرده باشد و به کار قبلی خودش ادامه داده باشد جای نگرانی هست و باید فکری قطعی کرد؛ البته در صورتی که توبه کرده، ولی باز هم وسواس شیطان باعث شکستن توبهاش میشود و دوباره توبه میکند و این روند رو به بهبود هست، باز هم جای امید هست و باید کمکش کرد.
در مورد اینکه دختری را میخواسته، اگر از این ناراحتید که چرا میخواسته با دختر دیگرای ازدواج کند؛ اینکه اشکال ندارد. بخاطر اینکه هرکس در زندگیش ممکن است با کسی بخواهد ازدواج کند و نشود و برود با یکی دیگر ازدواج کند.
شاید میترسید که علاقه آن دختر در دلش مانده باشد؛ جوابش این است که اگر هم علاقهای بوده از بین رفته و شما در دلش جایگزین شده اید.
البته اگر از این ناراحتید که چرا با دختری دوست بوده، کارش خطا بوده؛ ولی اینکه قصدش ازدواج بوده تا حد زیادی خطر را برای زندگی آینده شما کم میکند؛ چون وقتی کسی به قصد ازدواج دوست بوده، وقتی ازدواج کرد احتمال رفتنش به سمت دوستی با دخترها کاهش پیدا میکند؛ خصوصا کسی که با دوستی دختر و پسر مخالف است.
اماردر مورد این هم که ازش سوال کنید؛ عرض میکنم با توجه به اینکه قصد ازدواج داشته و با دوستی دختر و پسر هم مخالف است، لازم نیست چیزی به او بگوئید؛ بلکه شاید درست نباشد. بخاطر اینکه او فکر میکند به او شک دارید و شاید رابطه شما بدتر شود.
اینکه در نمازش کاهل است، بخاطر آن رفتارهایی است که قبل از ازدواج با شما داشته و لذا تاثیر پذیری از محیط و دوستانش داشته که باید شما کمکش کنید تا سستی در نمازش حل شود؛ اما حتما به یاد داشته باشید در این زمینه مستقیم برخورد نکنید بلکه از راههای غیر مستقیم استفاده کنید.
شوهر شما ممکن است از جمله اقایانی باشد که به قول معروف سرد و گرم ارتباطات محرم و نامحرمی را به خوبی درک کرده و میداند که جنس مرد از چه نوع زن و آرایش زنی تحریک یا لودگی میکند؛ لذا حالا که متاهل شده دوست ندارد زنش جوری باشد که در انظار مردان مانند زنانی باشد که جذب نگاه میکنند.
به اخلاقش آفرین بگوئید و هیچ وقت با او مخالفت نکنید؛ چون او جنس مرد را میشناسد و میداند زن باید چگونه باشد تا جلوه و جذبه نداشته باشد. پس او را در این مسائل مانند یک کارشناس بدانید و به حرفش گوش بدهید.
اما متاسفانه خودش اهل عمل نیست و ممکن است مهار چشمش کاملا در دست خودش نباشد و متاثر از وساوس شیطان باشد که این قبیل مردان کم نیستند. فقط شما به حرفش در این زمینه گوش کنید و کم کم و غیر مستقیم به او بفهمانید که اگر تو دوست داری به ناموست نگاه نکنند، پس تو هم به ناموس دیگران حتی اگر ارایش غلیظ و… داشته باشند هم نگاه نکن.
در مواردی هم که میگویید اعتماد ندارم و… مانند فیلم و عکس مستهجن هم همینطور. اینها تاثیر پذیریهایی است که از محیط و دوستانش داشته؛ اما به شدت برای ناموس خودش این چیزها را نمیپسندد.
لذا همانطور که گفتم از برخورد مستقیم بپرهیزید و از والدینش که حق را به شما میدهند کمک بگیرید.
به هر حال کمی زمان میبرد که این اخلاقیات را کنار بگذارد.
بصورت غیر مستقیم به او بفهمانید این بی مبالاتی که در دیدن عکس و فیلم دارد، باعث سردی در زندگیش میشود.
اگر میگویید خیلی دوستان دارد و همه کار برایتان میکند، اینها برای راضی نگه داشتن شماست و چون شما را راضی میبیند، یک جورایی در کارهای بدش بی مبالات است. لذا لازم است که شما در بعضی موارد روی خوش به او نشان ندهید و او را به چالش بکشید؛ طوری که والدینش بفهمند و شما هم به سختی و… راضی به ادامه زندگی با او شوید.
او را متوجه کنید که دیگر متاهل شده و خیلی کارها را نباید بکند.
بهش بگوئید اینها همونطور که از اسمش پیداست عکس و فیلمها و تولید شده اند برای تاثیر گذاری بر بینندههای خود و اگر تاثیر بگذارد زندگی ادمها به خطر میافتد.
در اخر به شما عرض میکنم که اگر عروسی کنید، بسیاری از مشکلات ایشان قابل حلتر میشود؛ چون هم رابطه زناشویی شما سبب ارامش جنسی ایشان میشود و تمایلش به دیدن عکسهای مستهجن کم میشود و هم بخاطر لذتی که از ارتباط با شما میبرد علقه قلبیش به شما بیشتر میشود و قدرت اثر گذاری شما بر او زیادتر میشود؛ البته به شرط اینکه یک خورده گیر دادن را کم کنی و سعی کنی به جای اینکه از راه مجبور کردن وارد شوی، از راه جلب محبتش جلو بروی و کاری کنی که اشتباهاتش را تصحیح کند.
موفق باشید
۱ دیدگاه