سلام من دختری هستم ۲۷ ساله حدود ۳ ماه پیش با آقایی به قصد ازدواج آشنا شدم که اولین نفری بودن که واقعا به دلم نشستن و از نظر شخصیتی هم پسندیدم،ولی متاسفانه به دلیل یک نامزدی ناموفقی که ۴ سال پیش داشتن و به انتخاب خودشون بوده حالا مادرشون راضی نمیشن حتی منو رو ببینن،میگن خودم باید برات بگردم انتخاب کنم.میخواستم بدونم چجوری میشه با مادرشون صحبت کنن که راضی بشن حداقل یک بار منو ببینن بعد مخالفت کنن؟
با سلام خدمت همه دوستان
به سایت مای مشاور خوش آمدید
همانطور که مستحضرید بخش نظرات صرفا برای بحث و گفتگو در مورد سوال و جواب مطرح شده می باشد.
لذا لطفا از ارسال سوال ذیل مطالب خودداری کرده و جهت دریافت پاسخ از کارشناسان سوال خود را صرفا از طریق بخش ارسال سوال برای ما بفرستید تا در اولین فرصت پاسخگویی شود.
از همکاری شما سپاسگذاریم
سلام من دختری هستم هجده سال حدودچندماهی میشه ک با یه پسر آشنا شدم و بهمقول ازدواج داد نخواستموارد این رابطه ها بشم چون تعصب خونوادمو میدونستم ولی نمیدونم چیشد ک من خوشم اومد ازش و الان چندماهه ک باهمیم همدیگرو خیلی دوس داریم قصد خواستگاری هم داره ولی مشکل اصلی خونواده منه و دوری اون اخه نمیخوام خونوادم بفهمن ک من با ای پسر رابطه دارم چون اگه بفهمن اوضاعم خیلی بد میشه سخت گیرن میشه راهنمایی کنید چیکار میتونم انجام بدم؟البته اون از جانب خونوادش مشکلی نداره مشکل اصلی خونواده منن
سلام
علت اینکه مشکل شما حل نمیشه اینه که به حرفی که خدمت شما زده میشه گوش نمی دید. اگر طبق همان روشی که خدمت شما عرض کرده بودم رابطه را به طور کلی قطع می کردید و تحت هیچ شرایطی تا زمانی که ایشون مادرش رو راضی نکرده ارتباط رو برقرار نمی کردید، شاید تا الان تکلیف شما روشن شده بود. هر کاری غیر از این نه تنها نتیجه ای برای شما نداره بلکه کار رو بدتر می کنه و شخصیت و غرور شما رو بیش از این زیر سوال می بره. شما فقط به ازدواج با ایشون فکر می کنید؛ در حالی که به این مسئله توجه ندارید که صرف ازدواج مهم نیست؛ بلکه چگونه ازدواج کردن هم مهم است. بنا بر فرض محال ایشون با همین شرایط با شما ازدواج کرد. آیا نگران این مسئله نیستید که هر وقت بین شما جر و بحثی پیش بیاد ایشون به شما بگه این تو بودی که اصرار به این ازدواج داشتی نه من؟؟ حتی خونوادش هم این حرف رو به شما خواهند زد و همیشه شما رو خورد خواهند کرد. اما اگه طبق اون روشی که عرض کردم عمل می کردید نه تنها این مشکلات نبود؛ بلکه سردرگمی الان هم نبود.
بله شاید هم نتیجش این بشه که ایشون کلا قید ازدواج با شما رو بزنه؛ اما این بد نیست؛ چون اگر ایشون بنای ازدواج با شما رو نداشته باشه هیچ وقت این ازدواج سر نمی گیره و چه بهتر که این اتفاق زودتر بیفته تا حداقل شما فرصتی برای جبران زندگی هدر رفته خود داشته باشید.
سلام من کاری که گفتین رو انجام دادم و اولش نتیجه داد،مدتی ارتباطم رو کامل قطع کردم وگفتم تا مادرتون راضی نشدن تماس نگیرین که بعد از چند روز گفتن مادرشون نه موافقت کردن نه مخالفت که گفتن باید بیشتر هم رو بشناسین و من راضی شدم چون اعتماد کردم ولی بعد یکی دو روز باز شک کردم دوباره راجب نظر مادرشون پرسیدم و ایشون دوباره با مادرشون حرف زدن که مادرشون گفته اصلا خودت برو زن بگیر،که باز بعد مدتی یهو اون آقا این پی ام رو بهم دادن که با مادرم صحبت کردم مخالفت میکنه گفته با وضع مالی الان خود و خانواده ات بهتر از آشنا زن بگیری که باز مثل قبل نشه ( نامزدی قبلیشون به خاطر مسائل مالی بهم خورده بود) و با من خدافظی کردن.خیلی ناراخت شدم چون همه چی اوکی بود یه دفعه اینجوری گفتن،بعد صحبت کردیم گفتن من نمیخوام بدون رضایت مادرم ازدواج کنم گفتم شما ۶ ماه داری با زندگی و احساس من بازی میکنید اینارئ نمیدونستین؟مادرتم وقتی ببینه انتخاب درستی داری دیگه راضی میشه.
راستش من خداروشکر از هیچ نظر ظاهری و موقعیتی و.. چیزی کم ندارم ولی واقعا به ایشون علاقه مند شدم وهمش بهشون پی ام میدم که اگه واقعا بهم علاقه دارن باهم تلاش کنیم مادرشون راضی بشه ولی الان باز بهونه میاره یعنی نه میگه میخواد نه میگه نمیخواد،منم با وجود غرورم خیلی برام سخته اینهمه برم سمتش
راهنماییم میکنید چیکار کنم؟نمیتونم کاری کنم که خودش مصمم بشه ومادرشو راضی کنه؟مشکلم اینه چون خودشم شکست بدی داشته خیلی میترسه
سلام
نه لزومی به اثبات علاقه وجود نداره؛ چون هیچ ضمانتی برای این ازدواج نیست. حتی شما باید از به وجود اومدن هر گونه علاقه ای به شدت جلوگیری کنین؛ چون اگه علاقه به وجود بیاد و طرفین به هم وابسته بشن مشکلات زیادی پیش میاد.
بعلاوه اینکه همین حرفی که ایشون به شما می زنه رو شما هم می تونی بهش بزنید. مگه ایشون نمی گه من می خوام از جانب شما مطمئن بشم و بعد تلاش کنم که مادرم رو راضی کنم و …؟ خب شما هم می تونید بگید همونطور که تو می خوای مطمئن باشی، من هم باید مطمئن بشم که مانعی برای این ازدواج نیست تا بتونم به شما دل ببندم و جواب مثبت بدم. اگه من به شما دل بستم و شما نتونستی مادت رو راضی کنی؟
بنابراین این کار نه تنها لزومی نداره بلکه ضرر هم داره. همونطور که عرض کردم هر چی شما بیشتر به ایشون نزدیک بشی و بیشتر ابراز علاقه کنی، ایشون به همون میزان از شما دور خواهد شد و تلاشش برای به دست آوردن شما کمتر میشه؛ در حالی که اگه شما رابطه رو قطع کنی و مدت زمان محدودی بهش فرصت بدی که تکلیف رو روشن کنه، از هر جهت به نفع شما خواهد بود.
ممنون بابت پاسختون،یه سوال دیگه داشتم من با نظر شما کاملا موافق هستم فقط این آقا هم خیلی دودل میشن یه بار خیلی خوبن و امیدوار و یه بار میگن باید مطمئن بشن از طرف من،بخاطر نامزدی ناموفق قبلیشون خیلی خیلی ترس دارن که مثلا من هم الان بهشون جواب مثبت بدم بعدا پشیمون بشم و همش پیشنهاد میدن که ایشون رو کامل بشناسم و یجورایی میخوان بهشون ثابت بشه که من واقعا بهشون علاقه دارم و علاقم زودگذر نیست.حالا با این شرایط اصلا عقلانی هست که من بخوام ادامه بدم و مثلا علاقمو بهشون ثابت کنم یا نه همون پیشنهاد قطع ارتباط رو عملی کنم؟
سلام
یکی از مواردی که باعث مخالفت بی چون چرای والدین میشه همین مسئله است که پسر یا حتی دختر بدون هیچ مشورت قبلی فردی رو انتخاب می کنن و بعد به خونواده میگن ما فلان دختر یا پسر رو می خوایم. در این شرایط پدر و مادر به دلیل های مختلف مخالفت می کنن که بیشترین دلیل اون، نادرست و احساسی دونستن انتخاب فرزندشونه. البته تا حدودی حق دارن؛ چون در غالب موارد چنین انتخاب هایی ناپخته و نسنجیده است؛ اما به هر حال برخورد منطقی از جانب والدین با چنین مواردی این نیست که بی چون و چرا طرف رو رد کنن. لذا اگه والدین ایشون در دسترس ما بودن ما بهشون می گفتیم درسته که پسر شما اشتباه کرده و در این که ممکنه انتخابش عاقلانه نباشه با شما موافقیم؛ ولی راهش این نیست که با این شیوه برخورد کنین و …؛ ولی چون اونها در دسترس ما نیستن کار سخت میشه.
لذا من فقط به نکته ای اشاره می کنم که از دست شما بر میاد. در این شرایط بهترین کار و کمکی که شما می تونین به پذیرش مادر ایشون بکنین اینه که رابطه رو قطع کنین و به طرف بگین وقتی مادر شما مخالفه ادامه دادن این رابطه بی فایده است؛ چون آینده مشخصی نداره و هر وقت تونست ایشون رو راضی کنه رسما اقدام کنن. این تنها کاریه که احتمال پذیریش مادر ایشون رو زیاد میکنه؛ چون در این صورت دیگه پیش خودش فکر نمی کنه که شما مخ پسرش رو زدی و داری خودت رو به اونها تحمیل می کنی و … . حتی در صورت ازدواج هم اگه با این شیوه ازدواج صورت بگیره دیگه از حرف و حدیث های بعدش که ممکنه بگن شما به زور وارد خونه ما شدی در امان خواهید موند و پاسخی برای گفتن دارین. بعلاوه اینکه وقتی شما رابطه رو قطع کنی انگیزه پسر برای به دست آوردن شما بیشتر میشه و نهایت تلاشش رو برای راضی کردن مادرش انجام میده؛ در حالی که وقتی با ایشون در ارتباط باشی و خیالت طرف از اینکه حالا حالا ها باهاش می مونی راحت باشه، خیلی تلاش جدی برای راضی کردن مادرش نخواهد کرد و نهایتا هم وقتی ببینه راضی نمیشه به راحتی پاپس می کشه.
راهی که خدمت شما عرض کردم فایده های زیاد دیگه ای هم داره که من دیگه فعلا به همین موارد اکتفا می کنم. مثلا فهمیدن قصد و نیت واقعی طرف و سنجش میزان علاقش به شما هم یکی دیگر از این فوائده. اگه خواهاش شما باشه برای رسیدن به شما نهایت تلاشش رو می کنه اما اگه غیر از این باشه خیر.
پیروز و سربلند