یکی از اساسیترین سوالاتی که عموم والدین با آن درگیر هستند مسئله پاسخ به درخواستهای فرزندانشان میباشد.
بعضی از آنها از این جهت که نمیتوانند به تمام درخواستهای فرزندانشان جامع عمل بپوشانند این سوال به ذهنشان خطور میکند، و با آن دست بهگریبان هستند، ولی بعضی دیگر مسئله را از این فراتر میبینند و توان خودشان را مد نظر قرار نمیدهند بلکه، سوالشان این است که تا چه حد به درخواستهای فرزندانمان جواب مثبت بدهیم که برای تربیت درستشان مشکلی پیش نیاید؛ مثلا باعث نشود که متوقع بار بیایند و اگر در آینده، جامعه به بعضی درخواستهای نابهجای آنان، جواب مثبت نداد، به ورطه نارضایتی از زندگی نیفتند و از لذتبردن و آرامش در زندگی باز نمانند.
اینها نگرانیهایی است که در پس این سوال والدین، خوابیده است؛ نگرانیهایی که اگر بخواهیم یک پاسخ کامل به آن بدهیم خیلی بیشتر از این مقاله سخن میطلبد.
حال برای جواب دادن به این سوال، باید به یک مسئله اساسی توجه کرد که همه این درخواستها ناشی از یک نیاز در درون فرزند شماست ودر مرحله اول باید این نیاز رابشناسیم و با شناخت این نیاز بخش عمدهایی از مسیر، برای والدین روشن میشود.
نیازهای فرزندانمان را، شاید بشود به دو دسته تقسیمبندی کرد :۱٫نیازهای طبیعی و حقیقی۲٫ نیازهای غیر واقعی و کاذب
به طور قطع به دسته اول باید پاسخ کامل و قاطع داد و در برآوردن آن هیچ کوتاهی روا نداشت.این جور نیازها همانند نیاز به خوراک و پوشاک، چیزی نیستند که در صورت مطالبه آن از طرف فرزند، والدین نسبت به برآوردن آن تامل به خرج دهند.این نیازها با توجه به سنین مختلف فرزندان، میتواند متفاوت باشد؛ مثلا برای یک کودک کم سن و سال، نیاز به بازی یک نیاز حیاتی و اصلیست و والدین به دلائلی مثل خستگی و کار داشتن و … نباید کودک خود را از این نیاز محروم سازند؛ و یا نیاز به استقلالطلبی و ایجاد شخصیت از ویژگیهای دوران نوجوانی است و پدر و مادری که نسبت به این نیاز فرزندشان آگاه نباشند ممکن است تصمیمات استقلالطلبانه فرزند خود را حمل بر تمرد و خودسری کنند در حالی که این جور تصمیمگیریها از جمله مراحل رشد و کمال فرزند به حساب میآید و موید این مطلب هم همان تقسیمبندی است که روایات به کرات به آن اشاره کردهاند که برای نمونه یکی از آنها را در اینجا ذکر میکنیم؛ رسولاکرم صلىاللهعلیهوآله فرمودند:”اَلوَلَدُ سَیِّدٌ سَبعَ سِنینَ وَ عَبدٌ سَبعَ سِنینَ و َوَزیرٌ سَبعَ سِنینَ؛فرزند هفت سال سروَر، هفت سال فرمانبردار و هفت سال وزیر است.”[۱]با توجه به این که حدیث در فراز آخر خود به بحث مشورت گرفتن از فرزند، در امور زندگی اشاره دارد، معلوم میشود که از سن ۱۴سالگی فرزند ما، وارد فضای جدیدی شده که خودش را دارای رای و نظر میبیند و به نوعی حس استقلال طلبی در او به وجود میآید؛به همین دلیل است که پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم تاکید دارند که به این حس توجه ویژهایی شود و آن توجه این است که در کانون خانواده از این به بعد برای نظر فرزند خود، یک جایگاه ویژه اختیار کنید.
خلاصه سخن اینکه نیازهای طبیعی فرزندان را باید شناخت و آنها را باید از نیازهای کاذب و غیر واقعی جدا ساخت و بااین جداسازی بخش عمدهای از تکلیف مشخص خواهد شد.
دسته دوم از نیازها، نیازهای کاذب هستند که به خاطر عوامل مختلفی در فرزند ما به وجود آمدهاند و مطالبات فرزندان ما به آن برمیگردد حال برخی از این عوامل را با هم بررسی میکنیم.
۱٫گاهی فرزند ما از ما درخواستی را دارد ولی خود این درخواست برایش موضوعیتی ندارد بلکه پشت این درخواست کاذب و غیر واقعی، یک درخواست واقعی نهفته است و آن درخواست از آنجا ناشی میشود؛مثلا فرزندی که اصرار دارد پدر او حتما فلان وسیله گرانقیمت را بخرد ،یا فلان کار را برایش انجام دهد، هدفش رسیدن به آن وسیله یا انجام شدن آن کار نیست، بلکه در پس این درخواست، توجه والدین را میخواهد و همین که پدر و مادر با او شروع به صحبت کنند و برایش وقت بگذارند، او راضی میشود و بر خواسته خود اصرار نمیورزد.
۲٫ گاهی تامین نادرست ما، نسبت به نیاز فرزندمان باعث میشود که فرزند ما، از ما درخوست نابه جایی داشته باشد؛مثلا بچه در خودش احساس نیاز به بازیهای رایانهایی، خصوصا در سنین پایین، نمیکند ولی ما به خاطر اینکه مثلا فرزندمان را تامین کرده باشیم بعضی از این وسائل را برای او تهیه میکنیم و آخر سر هم، این خودمان هستیم که باید افسوس بخوریم و دوباره به فکر چارهایی باشیم که او را از دامی که خودمان برایش پهن کردهاییم رها سازیم.میخواهیم از دست غرغرهای بچه خلاص بشویم ولی حواسمان به این نیست که با دست خودمان نیازهای غیر ضروری برای فرزندمان درست میکنیم.
۳٫گاهی درخواست فرزندمان ممکن است دلیل خاصی نداشته باشد و صرفا یک بهانه گیری محض باشد؛مثلا بچه از چیزی ناراحت شده یا چیزی را در دست کسی دیده و یا با کسی دعوایش شده، اثرش در توقعات و درخواستهای بیجا بروز کند، در اینجا نباید والدین تسلیم درخواست فرزند شوند ولی برای او وقت بگذارند و او را تا رفع کدورتش همراهی کنند و با تفقد و مهربانی با او برخورد کنند.
۴٫گاهی درخواست فرزندان از این بابت است که والدین خود را، در برابر درخواستهایش، در نقطهی ضعف میبینند و به همین دلیل هر چه میلشان کشید از والدین خود درخواست میکنند؛ برای رفع این مشکل لازم است که والدین محکم و قاطع باشند و برای درخواست فرزندشان از او علت و دلیلش را طلب کنند.
نکته قابل توجهی که در آخر مطلب باید به آن اشاره شود ایناست که به سفارش روایات، باید همه این نهگفتنها جنبه تربیتی داشته باشد و نباید از سر لج و لجبازی و به رخ کشیدن قدرت خود بر فرزند، باشد و علاوه بر این مطلب تادیب فقط در یک فضای منطقی و به دور از هر گونه عصبانیت، که نشانه ضعف است، باید صورت بگیرد و لذاست که امام على علیهالسلام فرمودند:”لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ؛با خشم، تربیت {ممکن} نیست “[۲]
نقل www.jonbeshnet.ir
—————————————–
پینوشتها:
۱٫ مکارم الأخلاق ص ۲۲۲
۲٫ تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۳۰۳ ، ح۶۹۱۲