مخالفت خانواده با ازدواج به خاطر سربازی

مخالفت خانواده به خاطر سربازی و حرف مردم

سوال:

سلام
حدود ۶ماه با پدر و مادرم راجع به ازدواج با دختری که طبق تحقیقاتم از همه نظر مثبته صحبت کردم ولی اونا مخالف هستن. دلیلشونم سربازبودن من و اینکه شهر ما کوچیکه و چون از یه محل دیگه هستن نمیخوان با حرف مردم مواجه بشن و برای همین مخالفت میکنن. بنظر شما حرف مردم مهمتر یا زندگی پسرشون؟ حاج اقا هر وقت باهاشون حرف میزنم فریاد میزنن. اصلا ارزشی برا من و حرفم قائل نیستن ولی اکه کس دیگه درباره ازدواج ازشون نظر بپرسه خیلی جدی دنبال کار اونا رو میگیرن.
من ۲۳ سالمه و لیسانس دارم و سرباز معلم هستم.

سلام
اولین قدم اینه که علت اصلی مخالفت خونوادت رو جویا بشی. ممکنه این چیزی که میگن بهونه باشه و علت اصلی مخالفشون چیز دیگه ای باشه. مثلا ممکنه به این خاطر که شما به اون علاقه مند شدی و خودت انتخاب کردی و … مخالفت میکنن چون معمولا پدر و مادرها دوست ندارن فرزندشون خودش یکی رو انتخاب کنه و نظر اونها رو در نظر نگیره لذا در چنین مواقعی معمولا حتی اگه طرف مشکلی هم نداشته باشه الکی بهونه میارن.
با این حال من بر فرض این سوال شما رو پاسخ میدم که علت مخالفتشون همونی باشه که میگن.
در این صورت باید باهاشون صحبت کنی و بگی این محله و اون محله فرقی نمیکنه. اونی که مهمه اینه که طرف مورد خوبی باشه و زن زندگی باشه. منم اون رو خیلی نمیشناسم لذا از شما میخوام که در موردش تحقیق کنین و اگه نظرتون مثبت بود اقدام کنین. اگر هم نبود که من هم نظر شما رو قبول میکنم. (شما باید طوری رفتار کنی که بهشون بفهمونی نظر اونها از نظر شما مهمتره تا مخالفتشون کم بشه). در مورد حرف مردم هم بگو مردم در هر صورت حرف خودشون رو میزنن. اگه پولدار بگیری میگن چرا پولدار گرفتی اگه فقیر بگیری میگن چرا فقیر گرفتی. در هر صورت میخوان یه حرفی زده باشن و این طبیعیه. بعلاوه اینکه این حرف ها فقط مال یکی دو هفته است و بعدش برای همه عادی میشه. اونی که میمونه منم و یه عمر زندگی. لذا کار عاقلانه این نیست که من زندگیم رو روی حرف مردم بنا کنم!!

در مورد سرباز بودنت هم بهشون بگو من که نمیخوام بلافاصله عروسی کنم. از الان که اقدام کنم تا جور بشه چند ماهی طول میکشه. چند ماه هم تا عقد کنیم فاصله میفته. مدتی هم توی عقد میمونیم و بعد از اینکه سربازیم تموم شد و رفتم سر کار عروسی میکنیم. سربازیمم که سابقه کاری حساب میشه و برای شغلم مشکلی ندارم. لذا دلیلی برای نگرانی وجود نداره.
ممکنه منطقی راضی نشن که در این صورت بهترین روش استفاده از احساسات و عواطف اونهاست. میتونی برای مدتی خودت رو به مریضی و افسردگی بزنی و اگه ازشون دری وقتی زنگ میزنن بی حال صحبت کنی. بعد از طریق خواهر یا برادرت بهشون منتقل کنی که به مخالفت غیر منطقی اونها ناراحتی و دیگه نمیخوای هیچ وقت ازدواج کنی!! این ابراز ناراحتی میتونه در راضی شدنشون موثر باشه.
اگه باز هم مخالفت کردن به نظرم بیشتر از این ادامه نده و بهتره قید این ازدواج رو بزنی و بهشون بگی دنبال یه مورد دیگه باشن. نگران فراموش کردن ایشون هم نباش چون با جایگزین شدن عشق جدید اون رو هم به طور کلی میتونی فراموش کنی. هر چند سخته ولی بهتر از ازدواجیه که با مخالفت شدید خونوادت همراه باشه.
پیروز و سربلند

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

bigtheme