سوال:
سلام
من در دوران نامزدی بسر میبرم و در تمامی این مدت من با همسرم مشکل خاصی نداشتم و تقریباً بیش از ۷۰% ملاکهای مرا داشته؛ اما از نظر فرهنگی با خانوادهاش مشکل دارم. البته مشکل که میگویم به معنای طرز برخورد و پوشش. من تقریبا در یک خانواده سنتی بزرگ شدم و از نظر پوشش کاملا حد و مرز را رعایت کردم؛ اما خانواده همسرم از نظر پوشش راحتند و بدون حجاب و با پوششی باز در هر جمعی میگردند و من این را دوست ندارم و به دلیلی که اینها از اول اینگونه بودند، نمیتوانم حرفی بزنم و حتی با گرفتن مراسم به طور جدا مخالف هستند. با اینکه از نظر اعتقادی در یک سطح هستیم اما آنها این نوع پوشش را گناه نمیدانند. خواهش من از شما، پیشنهاد راه حلی به من است تا بتوانم این وضعیت را حداقل در خانه خودم عوض کنم. من دوست ندارم دختر دایی و یا دختر خاله همسرم جلو او هرجوری باشند؛ به دیده اینکه ما به هم مثل خواهر و برادر نگاه میکنیم. میترسم بعدها من را هم مجبور کنند در جمعشان راحت بگردم وگرنه باعث اختلاف و تفرقه با همسرم شوند؛ هرچند که همسر من الان مثل آنها نیست.
مطلب دیگر اینکه همسر من یعنی همان نامزده فعلیم، نسبت به کارهایی که میخواهد برای من بکند، اول نگاه میکند خانوادهاش ناراحت نشوند یا نگویند “نگاه کن چطوری خام دختره شده». برای همین سعی میکند کاری که میکند ادغامی از رفتار خانوادهاش و ما باشد. به عنوان مثال برای شب یلدا رسم ما را پرسید و من یک چیز ساده در حد عرف گفتم و او گفت میخواهم از رسم خودم و شما یک چیزی در بیاورم و بیایم که فردا خانوادم فلان حرف را نزنند. این برای من جای سوال دارد که مردی که مستقل است و میخواهد برای کسی که ادعا میکند عاشقش است کاری را بکند، باید از حرف دیگران بترسد که بگویند چرا برای همسرت اینکار را کردی؟
من واقعا دو دلم و خیلی میترسم از اینهمه اختلاف فرهنگی و اینکه ایشان خیلی به مادرش وابسته است. یک چیزی بیش از حد و همینطور مادرش نسبت به ایشان. من در این مدت نهایت احترام را به خانوادهاش گذاشتم؛ اما احساس میکنم این وابستگی بیش از حد، توقعاتی را ایجاد کند که نتوانم تحمل کنم؛ مثل همین رفت و امدهای زیادشان و اینکه توقع داشته باشند ما هم همیشه حضور داشته باشیم و اینکه وقتی من به نامزدم میگویم من امشب روم نمیشود بیایم خونتان مهمون دارید، سریع ناراحت میشود و قهر میکند.
البته اینها را با این در نظر بگیرید که نامزدم فوقالعاده پسر خوب و مهربانی است و بیش از حدم دوستم دارد. سالم است و سخت کار میکند برای اینکه زندگیش را به بهترین وجه بگذراند. تا حالا هم از نظر عاطفی برایم کم نگذاشته؛ ولی به نظر شما با این اختلافایی که ما داریم و نوع فکر و بینشمان زندگیمان، چجوری میشود؟ من باید چیکار کنم تا به مشکل نخورم؟ من مشاورهام رفتم اما به نتیجه نرسیدم. از شما خواهش میکنم کمکم کنید
در پناه حق منتظر جوابتان هستم ممنون
جواب:
سلام
شما میترسی که در آینده مجبورت کنند مثل آنها شوی و حجابت را برداری. در این مورد عرض میکنم اگر آنها تو را به همین صورتی که هستی قبول کرده باشند، دلیلی ندارد که بخواهند مجبورت کنند که تغییر کنی؛ مگر اینکه الان نشانهای ببینی که در جهت عوض کردن پوشش تو تلاش میکنند که در این صورت لازم است عکس العمل مناسب نشان بدهی و در برابر تقاضای تغییر، مقاومت کنی مثلا حتی نگذاری به شوخی در مورد برداشتن حجاب، با تو حرف بزنند؛ یعنی باید جوری برخورد کنی و خود را مقید به حجاب نشان بدهی که فکر عوض کردن تو را هم از سرشان بیرون کنند.
اگر این طور برخورد کنی تو را همین جوری که هستی به رسمیت میشناسند و کاملا مراعاتت را میکنند و هرگونه دغدغه ات در این زمینه از بین میرود بنابر این به راحتی میتوانی حجابت را در بین آنها داشته باشی.
البته یک خطر دیگر هست که مهمتر است و باید مواظب باشی گرفتارش نشوی. آن هم این است که نکند ناخود اگاه به صورت تدریجی تحت تاثیر آنها قرار بگیری و حجابت رقیق و کمرنگ شود که این شاید خطرش بیشتر باشد؛ چون انسان در برابر اجبار مقاومت میکند؛ اما ممکن است تغییر تدریجی را اصلا متوجه نشود که در برابرش مقاومت کند. لذا ممکن است بعد مدتی به خود بیایی و ببینی که حجابت از پوشش خانواده ات فاصله گرفته و به خانواده شوهرت نزدیک شدی. پس باید توجه لازم است را داشته باشی که این مساله رخ ندهد.
در مورد اینکه گفتی چه کنی که آنها در خانه تو راحت برخورد نکنند و جلوی همسرت بی حجاب نباشند، عرض میکنم اگر کاری کنی که آنها تو را همین طور که هستی به رسمیت بشناسند، در مرحله بعد میتوانی تدریجا مراعات حجاب را در خانه خودت الزامی کنی؛ یعنی به آنها بفهمانی که قانون خانه شما با جاهای دیگر فرق دارد و وقتی در خانه ات میآیند، باید جلوی همسرت حجابشان را مراعات کنند. البته باید مراقب باشی کاری نکنی که به آنها بر بخورد؛ یعنی اولا تدریجی عمل کنی و اوایل که خانه ات میآیند چیزی نگویی و بعد که یک مقدار با آنها صمیمی شدی شروع کنی و ثانیا: لزوم حجاب در منزلت را به صورت غیر مستقیم به آنها بفهمانی؛ مثل اینکه وقتی خانه ات میآیند اوایل به شوخی به آنها بگوئی چادر بدم خدمتتان؟ و بعد مدتی هم به صورت جدی به آنها پیشنهاد چادر سر کردن بدهی و در مرحله بعد هم هرکی میآید، رسما چادر به او بدهی سر کند، همچنین از جمله کارهای غیر مستقیم این است که به همسرت بگوئی که وقتی داخل اتاق میآید “یا الله” بگوید تا آنها بفهمند که باید حجاب سرشان کنند یا اینکه به همسرت بگو عمدا به آنها نگاه نکند تا متوجه شوند از این وضعیت راضی نیست.
بعد مدتی میتوانی از راه دینی وارد شوی. لزوم حجاب را از نظر دینی برای آنها توضیح بدهی و آنها را نهی از منکر کنی. اگر درست عمل کنی ممکن است بتوانی حد اقل بعض آنها را از این رویهای که دارند منصرف کنی.
اما در مورد اینکه گفتی شوهرت میخواهد بین رسم شما و خانوادهاش جوری جمع کند و هر دو را مراعات کند تا کسی ناراحت نشود، عرض میکنم: به نظر من شوهر عاقلی داری و کارش هم کاملا درست است؛ چون میخواهد کاری کند که نه سیخ بسوزد نه کباب؛ یعنی میخواهد یک طور عمل کند که هم رسومات انجام شده باشد و هم کسی ناراحت نشود و این بسیار خوب است. در صورتی که اگر میخواست رسم یک طرف را مراعات کند، ممکن بود طرف دیگر ناراحت شود. بنابراین شما نباید از این رفتار همسرت ناراحت باشی و انتظار داشته باشی بخاطر عشق تو در برابر خانوادهاش بایستد و از ناراحت شدنشان ابایی نداشته باشد؛ بلکه خود تو هم نباید راضی به ناراحت شدنشان باشی و اگر شوهرت خواست چنین کاری انجام بدهد، باید جلوی آن را بگیری. بخاطر اینکه تو نیاز داری وارد دلهای افراد خانواده همسرت شوی تا تو را قلبا به عنوان عضو خانواده شان قبول کنند و این در صورتی امکان دارد که آنها تو را از نظر فکری و عملی همراه خودشان ببینند و همچنین کدورتی هم بین تو و آنها پیش نیاید که در این صورت تدریجا تو را از خودشان میبینند و بیشتر مراعات افکار و نظراتت را میکنند و حتی سفارش تو را هم به همسرت میکنند. بنابر این اگر میخواهی جایگاه خوبی در خانواده همسرت داشته باشی، سعی کن رابطه ات با آنها محبت امیز و دلسوزانه و خیر خواهانه باشد. اگر این کار را انجام بدهی، وابستگی بین همسرت و مادرش برای تو مشکل ساز نخواهد شد؛ چون وقتی آنها تو را دوست داشته باشند و از خودشان ببینند، تو را مقابل خودشان نمیبینند که توقع بیجا از تو داشته باشند.
موفق باشید
۲ دیدگاه