سوال:
سلام
دختری هستم ۲۵ ساله. دانشجوی ترم آخر روانشناسی مقطع کارشناسی. شاغلم. یکبار در۱۹ سالگی به عقد مردی دراومدم. که متاسفانه بعد ۳ماه در همان دوران نامزدی به جدایی انجامید. از اون به بعد سعی کردم خیلی دقیق بشم. خواستگارهای زیادی هم اومدند اما چون ازشون شناخت نداشتم و این خواستگاری در محیط اداره بوجود اومده نه خانواده اصلا بهش هم فکر نکردم. حالا فکر میکنم داره سنم بالا میره و رابطه قبلیم هم کاملا فراموش کردم. اما به دلایلی نمیتونم به خواستگارم جواب بدم. ۱-خواستگارانم ابتدا با من آشنا میشن نه خانوادم. برای همین من هیچ آشنایی ندارم. و نمیدونم چطور باید اونارو بشناسم؟۲-دوست ندارم از طریق ایجاد رابطه در بیرون ورابطه دوستی دخترو پسر باهم آشنا بشیم. ۳-خانواده من هم از اون خانوادههایی هستند که معتقدند ایجاد ارتباط بدون سرانجام آبروریزیه و حتما برای آشنایی باید باهم صیغه محرمیت بخونید. اشتباهی که در مورد نامزد قبلیم مرتکب شدم. و بدون آشنایی قبلی سر عقد نشستم. ۴-فهموندن این قضیه به خانوادم دشواره و نمیشه عقایدشون رو عوض کرد. ۵- به تحقیقات از دوهمسایه اعتقادی ندارم. ۶-من بنا به دستور دادگاه بخاطر اینکه با نامزد عقدیم ارتباط نداشتم بما اجازه داد تا اسممون رو از شناسنامه هم پاک کنیم. با اینکه هیچ اثری تو زندگی من نمونده اما من دوست دارم قبل هر نوع رابطه این مساله رو به همسر آینده بگم. با اینکه اطرافیانم مخالفند. میگن وقتی شناسنامتم پاکه ضرورتی نداره بگی. اما نمیتونم یک عمر با عذاب وجدانم دست و پنجه نرم کنم. ازطرفی میترسم بگم و اون فکر بد بکنه یا… ازتون میخوام بهم بگید چطور یک رابطه سالم برقرار کنم؟چطور بهش بگم اون فقط یک اشتباه تو زندگیم بوده وچطور موضوع رو باهاش در میون بذارم؟ اصلا درمیون گذاشتنش کار درستیه؟خواهش میکنم راهنماییم کنید چون این اواخر یک خواستگار پرو پاقرص دارم و اونطور که خودشو از طریق تلفن بهم معرفی کرده مرد زندگیه و ملاکهاش رو قبول داشتم. لطفا کمکم کنید. باتشکر
جواب:
سلام
این مسلمه که شناخت قبل ازدواج نقش اساسی در زندگی اینده داره پس ازدواج بدون شناخت، نادرسته اما یه نکته مهم هم وجود داره که برای شناخت باید از راه درست رفت وگرنه سبب میشه ادم خیال کنه طرفش رو شناخته یعنی به جای شناخت واقعی یک شناخت توهمی پیدا میکنه و احتمال شناخت توهمی در کسانی که با رابطه میخوان طرفشون رو بشناسن زیاده بخاطر اینکه ارتباط دختر و پسر در غالب موارد همراه تبادل احساساته و دلبستگی میاره و همین سبب میشه که طرفین عیبای هم رو نبینند همین اشکال در صیغه محرمیت هم وجود داره و بلکه قویتر هم هست بخاطر اینکه صیغه به یه نحوی احساس تعلق میاره و با توجه به اینکه محرم هستند خیالشون در زمینه نگاه کردن و صحبت کردن راحت میشه و در نتیجه سرعت ایجاد دلبستگی بیشتر میشه که اینم مانع شناخته
بنابر این شناختی که از ارتباط خود دختر و پسر حتی با نظارت خانوادهها به دست میاد خیلی نمیتونه وسیع باشه علاوه بر اینکه دختر و پسر باید در مورد حرفایی که طرفشون میزنه راستی ازمایی کنند یعنی بررسی کنند که ایا ادعاهایی که میکنه راسته یا نه پس چارهای نیست که در این زمینه از راههای دیگه در مورد شناخت استفاده بشه تا یک شناخت صحیح قابل قبول برای فرد حاصل بشه.
یکی از این راهها صحبت والدین دختر و پسر با همدیگه و با اونا است یعنی پدر مادرها غیر از اینکه با خودشون صحبت میکنند با دختر و پسر هم حرف بزنن به این صورت که پدر مادر پسر با دختر، و پدر مادر دختر با پسر به صورت جداگانه صحبت کنند و بعد نتایج گفتگو رو به شور خانوادگی بذارن و ببینند ایا تناقضی در حرفهایی که بین خود دختر و پسر زده شده با حرفهایی که دختر یا پسر به اونا زده اند هست یا نه؟ که این مساله به شناخت طرف و راستی ازمایی نسبت به ادعاهای او کمک میکنه.
در کنار صحبت والدین و جوونا، تحقیق هم میتونه سبب شناخت طرف بشه علاوه بر اینکه راستی ازمایی در مورد حرفاش هم هست، این تحقیق میتونه از دوستان و اشنایان فرد در محل زندگی و کار و تحصیل صورت بگیره.
شاید بگید: خیلی وقتها افرادی که ازشون تحقیق میشه یا بدون اطلاع حرف میزنند یا تعمدا برای اینکه کار خیره همه واقعیت رو نمیگن جوابش اینه که برای اینکه چنین اتفاقی نیفته و فرد مورد تحقیق قرار گرفته احیانا خلاف نگه یا بدون اطلاع طرفو تایید نکنه اولا: تحقیق باید از افراد متعددی باشه و ثانیا: طرف رو متوجه اهمیت جوابی که میده بکنه یعنی بهش بگه خوشبختی دو جوون به جواب شما بستگی داره به همین خاطر اگر نقطه منفی هم در طرف هست بگید چون اگر نقطه ضعف مهمی داشته باشه و نگید ممکنه بخاطر این مساله زندگیشون به هم بخوره.
پس شناخت خوب و قابل قبول از طرف مقابل از برایند موارد سه گانه به دست میاد اول: صحبت دور از احساسات دختر و پسر، دوم: صحبت و تعامل فکری خانوادهها و سوم: تحقیق از افراد دیگر.
این روش کم خطرترین و مطمئنترین راه برای شناخت طرفه که برای معمول موارد قابل استفاده است و به خوبی جواب میده چون میتونن با بهره گیری از اون تا حد قابل قبولی طرفشون رو بشناسن
البته یه راه دیگه هم هست که برای موارد خاصه و اون مشاوره حضوری طرفینه که اگر احساس کردند مشکلی وجود داره یا اینکه علی رغم انجام موارد فوق بازم تردید داشتند میتونند با مراجعه به مشاور و استفاده از علم و تجربه او در این موارد به اطمینان برسند.
در مورد اختلاف عقیده شما با خانواده هم عرض میکنم اگر روش فوق رو برای شناخت بهشون بگید بعیده که مخالفت کنند چون هم شناخت خوب به وجود میاره و هم ارتباط زیاد دختر و پسر درش نیست تا نیاز به صیغه محرمیت داشته باشه بخاطر اینکه شناختی که دختر و پسر در چند جلسه صحبت محدود با همدیگه پیدا میکنند به وسیله راههای دیگر کامل و یا تصحیح میشه و خیلی زودتر از اینکه خودشون بخوان با رابطه همو بشناسن، به نتیجه میرسن و متوجه میشن که ایا طرفشون به دردشون میخوره یا نه؟
در مورد اینکه تمایل دارید عقد قبلی رو به طرفتون اطلاع بدید عرض میکنم مساله دو صورت داره: یا طرف این موضوع رو خواهد فهمید یا نه؟ اگر فکر میکنید ممکنه یکی از اطرافیان یا فامیل شما که در جریان اون عقد بوده اینو بهش بگه، در این صورت پنهان کردنش درست نیست چون وقتی بفهمه شما رو به پنهان کاری متهم میکنه و حتی ممکنه این مساله زندگیتون رو به هم بریزه اما در صورتی که میدونید نخواهد فهمید دلیلی برای گفتنش وجود نداره.
اما در مورد اینکه فکر میکنید اگر نگید قبلا ازدواج کرده اید یک عمر عذاب وجدان خواهید داشت عرض میکنم: عذاب وجدان شما ممکنه از یکی از علل زیر ناشی بشه:
اول: شاید علتش اینه که فکر میکنید اگر واقعیت رو نگید یه جورایی طرفو گولش میزنید چون اون دلش میخواد همسرش قبلا ازدواج نکرده باشه در حالی که شما این طور نیستید در این مورد عرض میکنم: اینکه شما احساس میکنید اگر نگید، گولش زدید علتش اینه که ایشون فکر میکنه شما سابقه ازدواج ندارید ولی واقعیت این نیست یعنی در حقیقت شما با این کار یه مطلبی رو که ایشون عیب میدونه میپوشونید.
اگر علت اینکه فکر میکنید گولش زدید این باشه نتیجهاش این میشه که هرکس عیبی داره که طرفش دوست نداره داشته باشه در صورتی که نگه طرفش رو گول زده یعنی اگر شما دوست ندارید طرفتون گناهان جنسی کرده باشه یا دوست ندارید طرفتون بعضی اخلاقیات بد رو داشته باشه در صورتی که به شما نگه شما رو گول زده.
پس با این حساب اگر کسی بخواد دیگری رو گول نزنه لازمه تمام اخلاق و صفات و مواردی رو که طرفش بد میدونه و نمیخواد همسرش داشته باشه بهش بگه در حالی که کسی این کار رو نمیکنه و خیلی اوقات دیده میشه که بعد ازدواج یک نفر متوجه میشه که همسرش چه صفات و اخلاقیات بدی داره که مجبوره تا اخر عمر باهاش بسازه اما احساس نمیکنه که طرفش گولش زده. اما مورد شما به این حد هم نیست چون ازدواج شما ضررش به اندازه یک اخلاق بد هم نیست بخاطر اینکه اثری منفی در زندگی اینده نداره اما اخلاق بد اثر منفی هرچند کم رو داره.
البته یه تفاوت بین سابقه ازدواج و صفات منفی هست که در سابقه ازدواج معمول مردم انتظار دارن که طرف بگه اما در صفات منفی چنین انتظاری ندارن و اگر شما به این دلیل فکر میکنی که باید بگی فکرت درست نیست چون مگر هر انتظاری مردم دارن درسته؟ اون انتظاری درسته که در زندگی اثر منفی داشته باشه پس چیزی نگفتنش فریب محسوب میشه که زندگی رو خراب میکنه و اما چیزی که زندگی رو خراب نمیکنه ولی طرف انتظار گفتنش رو داره، دلیلی نداره که نگفتنش فریب محسوب بشه.
شاید بگید: درسته این مساله در زندگی اینده اثر نداره اما سلیقه هرکس برای خودش قابل احترامه و ایشون دوست داره اگر طرفش سابقه ازدواج داشته بگه و اگر نگه احساس میکنه فریب خورده جوابش اینه که اولا: اگر در مورد یک صفت خاص یا یک مطلب خاص که الان خودش یا اثرش هست چنین انتظاری داشته باشه میشه قبول کرد اما راجع به مطلبی که سالها ازش گذشته و اثری هم در اینده نداره چه حقی داره شرط بذاره چون گذشته هرکس به خودش مربوطه و دیگری حق نداره بگه باید گذشته تو فلان جور نبوده باشه و ثانیا: حتی اگر اون مطلب مربوط به حال باشه اما اثری در زندگی نداشته باشه نگفتنش فریب محسوب نیست مثل اینکه کسی نسبت به وجود طلاق در فامیل دور دختر هم حساسه و اگر بفهمه با او ازدواج نمیکنه در اینجا نگفتنش فریب کاری نیست چون مخفی کردنش ضرری به زندگی اونا نمیزنه
بنابر این فریبکاری و گول زدن جایی است که اولا :اون مطلب یک نقص شمرده بشه و ثانیا: مربوط به حال باشه و ثالثا: اثر منفی هم در زندگی اینده اونا داشته باشه اما در صورتی که فقط از دید پسر نقص باشه یا مربوط به گذشته باشه و به هر حال اثر منفی در زندگی نداشته باشه گفتنش نه تنها فریب نیست بلکه در صورتی که نمیفهمه گفتنش اصلا درست نیست چون سبب بی جهت به هم خوردن زندگی میشه
دوم: شاید علت عذاب وجدان شما این باشه که خیال میکنید این مساله نقطه ضعف شما است و یک دختر کامل محسوب نمیشید اگر این طوره باید بدونید عقد قبلی شما نقطه ضعف شما محسوب نمیشه و سبب نقص دختری شما نیست که شما ازش ناراحت باشید و بخواید طرفتون بدونه علاوه بر اینکه اثری هم در زندگی اینده شما نداره و لطمهای به خوشبختی شما در زندگی نمیزنه پس دلیلی نداره که شما با نگفتنش عذاب وجدان بگیرید و بخواید این مساله رو به طرف بگید بلکه حتی نباید بگید چون با این کار لگد به بخت خودتون میزنید بخاطر اینکه اگر طرف بدونه ممکنه بذاره بره اگرم نره ممکنه دل چرکین بشه و مثل یک زن بیوه به شما نگاه کنه و هرچی هم بگید که رابطهای نبوده باورش نشه، پس سری رو که درد نمیکنه نباید دستمال بست
علاوه بر اینکه بر فرض که این مساله نقص محسوب بشه مگر پسرا همه عیوب و نقائص یا کارهای بد یا خطاهای جنسی مثل نگاه به نامحرم یا فیلم و عکس یا خود ارضایی رو که احیانا داشتند رو به دخترا میگن که شما خود رو موظف میدونید کاری رو که حتی گناه هم نیست به خواستگارها بگید؟
سوم: ممکنه علت عذاب وجدان شما این باشه که فکر میکنید اون حقشه که از گذشته تون اطلاع داشته باشه اگر این طوره به خودت بگو: گذشته هرکس – در صورتی که به زندگی اینده لطمه نزنه- به خودش مربوطه، پس همون طور که من به گذشته اون که اثری در زندگی اینده نداره، کاری ندارم اونم حق نداره به این نوع گذشته من کار داشته باشه پس وقتی اون چنین حقی نداره من با نگفتن این مساله حقی رو از بین نبردم که عذاب وجدان داشته باشم.
موفق باشید
سلام
ممنون که در پاسخگویی مشارکت می کنید.
در مورد مطلبی که گفتید به نظرم اگه یه بار دیگه پاسخ رو بخونید جواب سوالتون رو میگیرید.
در پاسخ گفته شده اگر احتمال لو رفتن قضیه را می دهید بهتر است که مسئله را در همان خواستگاری بگویید.
بقیه مطلب برای جایی است که طرف با اینکه می دونه کسی نمی فهمه ولی باز هم به خاطر عذاب وجدان یا هر چیز دیگه می خواد این مسئله رو بگه که توضیح مفصلش داده شده.
پیروز و سربلند