سوال:
سلام
اینجانب مدت ۳ سال است که با دختری ازدواج نمودهام. مهریه ایی که پدر دختر با قطعیت و بدون چون و چرا تعیین کردند ۸۰۰ سکه بود که البته پس از صحبت فراوان به ۷۰۰ سکه تقلیل داده شد و علی رغم میل باطنیام بدلیل آنکه خانواده دختر را مثبت دیدم پذیرفتم. عروسی در سطح عالی؛ مسافرت داخل و خارج و خرید خانه و نو کردن ماشین خود؛ یکسال پس از عروسی و…. از فعالیتهای اینجانب (بدون ذره ایی کمک از دیگران) برای نشان دادن محبتم به وی و خانوادهاش بود. خدا را شکر در حال حاضر هم زندگی خیلی خوبی داریم و همدیگر را دوست میداریم. (اما دغدغه ای دارم) . دغدغه اصلی فکری من از آنجا شروع شد که همسرم خواهری دارد که ۳ سال از او کوچکتر است و چند ماه پس از عروسی ما؛ خواستگار برایش آمد. پدر داماد از خانواده عروس خواست تا مهریه را به پایینترین تعداد قبول کند و درعوض آنها حق طلاق، کار و تحصیل را به دختر بدهند. پس از رفتن زوج به کلاسهای مشاوره؛ پدر عروس این میزان مهریه (آن هم عندالاستطاعه در صورتیکه برای من عندالمطالبه بود) عروسی آنها در حدی بسیار ساده برگزار شد و پدرشوهر نیز خانه ایی کوچک را به نام خود برای آنها خرید. با روبرو شدن با چنین مسائلی عصبانیت و خودخوریهای من شروع شد (اما پدر عروس با توجیه آنکه من نمیتوانم دخترهایم را یک جور به خانه شوهر بفرستم انتقاد من را (که فقط و فقط یکبار راجع به آن صحبت کردم) اینگونه پاسخ داد. الان هم پس از این چند سال که زندگی خوبی با همسرم دارم (اما ته دلم نگران تعهد سنگینی است که دادم) و هر زمان که بصورت غیرمستقیم با همسرم راجع به افزایش نجومی قیمت سکه صحبت کردم آن جواب مورد انتظارم را نشنیدم. (راستش را بخواهید از وی انتظار دارم با توجه به وضعیت مساعدی که برای او فراهم کردم و همه جوره مثل کوه پشتش هستم اوضاع این دغدغه مرا درک کرده و حداقل با رفتن به محضر از تعداد سکهها بکاهد. نمیدانم چه کنم. لازم به توضیح است که علی رغم رابطه خوب خانواده ها؛ اما خانواده من نیز از این موضوع نگران و کمی مکدر هستند. به نظر من پدر خانواده نباید میان فرزندان خود تفاوت قایل شود این تفاوت برای من بی عدالتی را ایجاد مینماید و باعث میشود که من همیشه نتوانم با آنها راحت باشم لطفاً مرا راهنمایی نمایید
جواب:
سلام
شما وقتی که دیدی مهریه خواهر زنت کم است احساس ضرر کردن به تو دست داد در صورتی که اگر مهریه او مثل مهریه همسر تو بود ناراحت نمیشدی در صورتی که توجه نداری که مهریه کم او در برابر حق طلاق و تحصیل و کار است که همسرش به او داده و معنای آن این است که خواهر زن تو هر زمان که بخواهد میتواند خودش را از طرف همسرش طلاق بدهد و هر زمان هم که بخواهد میتواند بدون رضایت همسرش تحصیل یا کار کند و شوهرش هم نمیتواند مانعش شود اما در مورد تو این طور نیست و همسرت نمیتواند چنین کارهایی را بدون رضایت تو انجام بدهد. پس شرایط شما برابر نیست که لازم باشد مهریههای شما شبیه هم باشد. پس اگر مهریه بالای زنت به ضرر تو است، حقوقی هم که خواهر زنت دارد به ضرر شوهرش است. پس تعادل برقرار است و این طور نیست که تو ضرر کرده باشی و باجناقت سود برده باشد؛ چون اگر تو بخاطر مطالبه مهریه توسط همسرت، ضرر مالی میکنی، باجناق تو ضرر میکند چون ممکن است بخاطر حق طلاق، همسرش را ناخواسته از دست بدهد.
از اینها گذشته حتی اگر قبول کنیم که تو ضرر کردی و باجناقت سود کرده باز هم نباید ناراحت باشی چون سودی که او کرده بخاطر پیشنهادی است که کرده و تو هم میتوانستی با چنین پیشنهادی از شر مهریه بالا خلاص شوی، پس اگر تو نمیدانستی که میشود چنین پیشنهادی کرد و این کار را نکردی، این تقصیر خانواده همسرت نیست که با تو مثل باجناقت عمل نکردند پس تو در حقیقت چوب ندانستن خود را میخوری که این چنین راهی را برای فرار از مهریه بالا بلد نبودی در نتیجه پدر زن تو تبعیض قائل نشده که تو از او ناراحت باشی بلکه چیزی را قبول کرده که تو هم میتوانستی بگوئی و به دلیل اینکه نگفتی مهریه بالا از تو طلب کرد.
نتیجه اینکه ناراحتی تو وجهی ندارد چون اولا: اگر تو ضرر کردی باجناق تو هم یک جور دیگر ضرر کرده و ثانیا: برفرض که باجناقت سود کرده باشد بخاطر پیشنهادیه که داده نه تبعیض پدر زنت.
اگر حرفایی که به تو زدم ارومت نمیکند حرف اخرم اینکه: اگر انتظار داری که همسرت از مهریهاش کم کند تو هم باید امادگی داشته باشی حق طلاق و… را به او بدهی وگرنه اگر انتظار داری هم مهریه همسرت کم باشد و هم نخواهی حق طلاق و… را به همسرت بدهی، در این صورت باید به باجناقت حق بدهی که شاکی شود که چرا او این حقوق را داده اما تو ندادی و به همین دلیل احساس کند ضرر کرده، لذا شاید بهتر باشد به جای اینکه خودخوری کنی یا حرفی بزنی زندگی خوبت را با این افکار خراب نکنی.
موفق باشید