سوال
سلام
وقتی ۲۲ سال داشتم با اجبار پدرم با پسری که وضع مالی خوبی نداشت ازدواج کردم. البته اینکه از نظر مالی مناسب نبودند را از من مخفی کردند. بعد از ۶ ماه نامزدی متوجه شدم و خواستم که جدا شوم که همسرم مخالفت کرد. بعد از ازدواجمان خشونت بدنی داشت. با اینکه هر دو کار میکردیم ولی درامدمان کافی نبود و این باعث اختلاف میشد و خشونتش بیشتر. در این مدت بارها درخواست جدایی دادم که هر بار مخالفت میشد و بعد از ۵ سال با اینکه خیلی مخالف بودم ولی بچه دار شدیم. با به دنیا آمدن بچه که خیلی هم پسر پر سر و صدا و اذیت کن بود، همسرم مکان خوابش را عوض کرد. بعد از یک سال دیگر صبرم تمام شد و یک دعوای دیگر اینجا داشتیم که مجدد عنوان طلاق را اوردم. اینبار همسرم روی دنده لج بود؛ کوتاه نیامد. وقتی بچه ۲٫ ۵ سال داشت جدا شدیم. مهر و نفقه را بخشیدم و بچه را گرفتم. تا ۴ ماه بعدش میخواست که برگردد؛ ولی خب نه کار داشت نه خانه و با یکی هم دوست شد که او هم یک بچه داشت. الان یک سال و ۳ ماه میگذرد و من احساس تنهایی میکنم و اینکه عذاب وجدان گرفتم که چرا طلاق گرفتم. الان ۳۱ سال دارم و یک پسر ۳٫ ۹ ساله. نمیدانم چرا بعد از یک سال دچار عذاب وجدان شدم.
لطف بفرمایید و در این مورد راهنماییم کنید.
جواب
سلام
عذاب وجدان معمولا بخاطر کار بدی است که انسان انجام داده شده؛ مثل اینکه به کسی ظلمی کرده یا کار زشتی در حق او مرتکب شده یا حقی را از او پایمال کرده یا زندگیش را خراب کرده.
اینم که بعد مدتی عذاب وجدان سراغ ادم میآید احتمالا بخاطر این است که همان موقع گرم است و متوجه نیست؛ یا اینکه احساساتش شدید است و کار بدش را نمیبیند؛ یا اینکه یک نوع احساس، جلوی بروز احساس دیگر را میگیرد و وقتی آن احساس شدید اولی سرد میشود، بدی کارش جلوه میکند؛ یا اینکه احساس دومی که پوشیده بوده ظاهر میشود.
در مورد شما هم همین طور است؛ یعنی احتمال دارد بعد مدتی که از دعواها گذشته و آرام شدید احساس میکنید که کار بد یا نابجایی را انجام داده اید؛ مثلا فکر میکنید در حق خودتان یا شوهر سابق یا بچه یا زندگیتان ظلم کردید یا احساس میکنید شاید میشد طوری رفتار کنید که زندگی خراب نشود.
پس قدم اول این است که علت را پیدا کنید و در قدم بعدی ببینید که میشود رفعش کرد یا نه و اگر خودش قابل رفع نیست آیا از راه دیگر قابل جبران هست یا نه؟
مثلا اگر فکر میکنید با عدم تحمل و جدا شدن، پسرتان را به فرزند طلاق مبدل کردید و با این کار در حقش ظلم کردید، در صورتی که میشود با واقع بینی مساله را با همسر سابقتان مطرح کنید و اگر میشود دوباره ازدواج کنید و اگر هم نمیشود سعی کنید عذاب وجدان را با ایجاد یک زندگی خوب برای پسرتان کم رنگ کنید.
البته این را هم بگویم که اگر اشتباه، نه قابل رفع و نه قابل جبران باشد شاید این عذاب وجدان تا مدتها همراهتان باشد.
موفق باشید